چکیده:
عذاب مسخ یکی از سنتهای مؤاخذه الاهی است که در پی انحرافات اعتقادی و اخلاقی گریبانگیر فرد یا گروهی خاص میشود. چنین سنتی در آیات قرآن دو گونه گزارش شده است: مسخ ظاهری که مختص قوم بنیاسرائیل بوده و به سبب نافرمانی از امر تحریم صید و بهکاربردن حیله به آن مبتلا شدند؛ مسخ معنوی که عام است و همه انسانها در معرض ابتلا به آنند. آیات بسیاری با الفاظ متفاوت یادآور گونه دوم از عذاب مسخ است. میان مفسّران فریقین درباره مسخ صوری بنیاسرائیل اختلافنظر وجود دارد. این اختلاف سبب پیدایش سه دیدگاه در میان آنها با ادله متفاوت شده است. حکما، بهویژه پیروان حکمت صدرایی، نیز ضمن پایبندی به ظاهر آیات و روایات، بر اساس نظریه تناسخ ملکوتی و نوعالانواع تقریری دقیقتر پیش میکشند که مسخ ظاهری و باطنی را شامل میشود. این دیدگاهها مبتنی بر تبعیت بدنها از نفوس و توجه به نوع متوسط و جنس سافل است. در این پژوهش، به شیوه تحلیل محتوا، دیدگاهها و دلایل مفسّران و حکما درباره کیفیت و انواع عذاب مسخ را بررسی و ارزیابی خواهیم کرد.
Torment of metamorphism is a reprimand in divine tradition which afflicts a particular individual or a community due to their deviation in morality and belief. This tradition is reported in two major ways in Quranic verses; a) Formal (carnal) metamorphism is particular to Bani Israil by which they were afflicted due to their disobedience in unlawful hunting (fishing) and use of deceit and b) spiritual transformation is a general phenomenon to which all human beings are exposed. The latter is reported through different languages in many Quranic verses. Shiite and Sunni commentators have adopted different views regarding the disfigurement of Bani Israil. This has led to three different positions between them which are grounded in different reasons. Scholars, advocates of Sadraic philosophy in particular, while observing Quranic verses and tradition, employ the theory of heavenly reincarnation and avail themselves of explanations and sub-explanations which include both inward and outward transformation. These views are according to the dependence of body on soul and consideration for intermediary type and hypo-type. This research has employed content analysis to study the quality of torment of transformation in the views of scholars and commentators.
خلاصه ماشینی:
برخي نيز مقارن با هلاکت است ؛ همانند خبر نزديک شدن مرگ براي دلبستگان و غرق شدن در دنيا که عذاب مضاعفي به همراه دارد؛ مانند عقوبت الاهي مسخ ، که گروهي از بني اسرائيل دچار آن شدند و به شکل بوزينه و خوک درآمدند و سه روز بيشتر هم در اين حالت زنده نماندند و سپس همگي هلاک شدند.
آيات «و لقد علمتم الذين اعتدوا منکم في السبت فقلنا لهم کونوا قردة خاسئين ؛ و کساني از شما را که در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز کردند نيک شناختيد، پس ايشان را گفتيم بوزينگان باشيد طردشده » (بقره : ٦٥) و «فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قردة خاسئين ؛ و چون از آنچه از آن نهي شده بودند سرپيچي کردند به آنان گفتيم بوزينگاني رانده شده باشيد» (اعراف : ١٦٦) به اين مطلب اشاره دارد.
٣. رويکرد مفسران فريقين به مسخ با وجود آنکه ظاهر آيات قرآن و روايات بيانگر وقوع عذاب مسخ بر اصحاب روز شنبه و تاريخي بودن اين داستان است ، اما از زمان تابعين به بعد، ديدگاه هاي ديگري مطرح کرده اند که بعضا مغاير ظاهر آيات بوده است .
ديدگاه مفسراني مانند قشيري ، که مسخ قلوب را شديدتر از نفوس دانسته ، نيز صحيح به نظر نميرسد، چراکه منافقاني که خدا مهر بر دل هايشان زده در ميان مسلمانان راحت زندگي ميکنند و بلکه گاهي مسلمانان را به استهزاء ميگيرند: «قالوا أنؤمن کما آمن السفهاء؛ مي گويند آيا همان گونه که کم خردان ايمان آورده اند، ايمان بياوريم ؟» (بقره : ١٣) در حالي که اصحاب روز شنبه ، زماني که مسخ صوري شدند، از خانه خارج نميشدند و وقتي آنها را صدا مي زدند که «آيا فلاني تو هستي ؟» اشک مي ريختند و با سر اشاره ميکردند: «آري».