چکیده:
ملاصدرا با مبانی جدیدی که در حکمت متعالیه تدوین کرد، دریچهای نو به مباحث نفسشناسی گشود. او تفسیر جدیدی از نحوه آفرینش و حیات نفس پیش کشید و با توسعه حیات نفس در مرتبه مثالی و تعمیم حرکت جوهری به جوهر نفس، بستر مناسبی برای تصویر حرکت استکمالی در حیات برزخی ایجاد کرد. اما آیا میتوان تحلیلی از مسئله استکمال و ماهیت نفس عرضه کرد که تبیین فلسفی استکمال برزخی نفس را ممکن کند؟ این مقاله، این پرسش را در اندیشه ملاصدرا میکاود و به این نتیجه میرسد که هرچند در آثار وی مواضع دوگانهای راجع به استکمال برزخی نفس دیده میشود و او از پذیرفتن صریح موانع تبیین استکمال برزخی سرباز میزند، اما علاوه بر اینکه مبادی فلسفی حکمت متعالیه، ظرفیت مناسبی برای عرضه تبیینهای عقلی مختلف در این باب دارد، خود وی نیز به برخی از این طرق اشاره کرده و پاسخ مثبتش به مسئله استکمال برزخی نفس، در آرای فلسفی، کلامی و تفسیریاش دیده میشود.
Adopting new foundations in transcendental wisdom, Mulla Sadra has developed renewed viewpoints toward study of the soul. He has offered new explanations for souls’ life and quality of its creation and laid a proper groundwork for portraying the evolution of soul between death and resurrection by picturing the souls’ life through examples and generalizing the substantial motion to substantiality of the soul. Authors are to answer whether any analysis of evolution and nature of the soul can offer a philosophical explanation for the purgatorial evolution of the soul. It is concluded that although Mulla Sadra has adopted inconsistent positions toward the evolution of soul and refrains from definitive agreement with the obstacles toward any explanation for evolution of soul between death and resurrection, philosophical foundations of his transcendental wisdom enjoy potential capabilities for logical explanation in this regard. In addition, he has implicitly confirmed the purgatorial evolution of soul in his commentaries and his theological and philosophical views.
خلاصه ماشینی:
اين شواهد، در کنار اصالتي که نصوص ديني نزد ملاصدرا دارد و ملاحظه تلاش دائمي او بر جمع عرفان ، برهان و قرآن در حکمت متعاليه ، مانع از آن است که در عين صراحت نقل در بيان استکمال در حيات برزخي، او به عنوان نافي حرکت و استکمال نفس پس از مرگ معرفي شود، به خصوص که شواهد پرشماري را نيز ميتوان از آثار او در تأييد اين مطلب مطرح کرد.
در واقع ، موضع ملاصدرا در باب حرکت نفس پس از مرگ چيست ؟ آيا او حرکت را فقط منحصر در بعد و مرتبه مادي نفس ، يعني بدن ، ميداند و مراتب مجرد نفس را خالي از حرکت و سيلان لحاظ ميکند، يا اينکه حرکت و تجدد را به شئون و ساحات مجرد نـفس نيز راه ميدهد؟ مهم ترين مواجهه ملاصدرا و همه فيلسوفاني که نفس را مجرد ميدانند، با استکمال پس از مرگ ، مسئله فقدان ماده و حامل استعداد پس از مرگ است ؛ چراکه روشن ترين معيار تمايز مادي و مجرد در انديشه فلسفي، وجود «قوه و استعداد» در ماده است ؛ به اين معنا که «هر آنچه قوه و استعداد دارد، ماده نيز دارد».
بنا به صريح آيات و روايات ، فقط دنيا است که محل کسب و عمل است و پس از مرگ امکان انجام دادن عمل و کسب جديدي که موجب استکمال و تعالي وجودي شود نيست ؛ بنابراين ، چگونه زمينه استکمال پس از مرگ و ترک عالم دنيا فراهم شود؟ جدا از دو محذور فوق ، مباني حکمي فلسفه صدرايي خود، موانعي در تبيين حرکت استکمالي نفس پس از مرگ به دنبال دارد که مسئله ثبات هويت و محدوديت هاي نظريه حرکت جوهري در تعميم به عالم واپسين از آن جمله است .