چکیده:
چکیده
سلب آزادی به عنوان کیفر در مقایسه با کیفرهای بدنی نظیر سلب حیات، کیفری نسبتا جدید و در عین حال پرکاربرد محسوب میشود. از ابتدای ورود این پدیده بهعنوان کیفر در زرادخانه نظامهای کیفری تا به امروز و در ظاهر امر، همواره اهداف پیامدگرا نظیر اصلاح و بازسازی بزهکار و بازگرداندن او به آغوش جامعه حاکم بوده است. فارغ از میزان موفقیت این کیفر در دستیابی به اهداف مورد نظر، مقاله حاضر سر آن دارد با اتخاذ رویکردی فلسفی اخلاقی از دریچه دو بینش کلان «پیامدگرا» و «وظیفهگرا» به طور کلی و فایدهگرایی و سزاگرایی به طور خاص، از بنیانهای فلسفی و اخلاقی کیفر حبس پرده بردارد. نتیجه در این فرایند حکایت از وجود رگههایی قوی از سامانه سزاگرایی در کیفر حبس و در عین حال همسویی قوی تر آن با سامانه فایدهگرایی است.
خلاصه ماشینی:
مقاله پیش رو با تقسیم بندی مطالب در سه فصل ، مفهوم شناسی، سلب آزادی در سامانه های سزاگرایی و فایده گرایی و نتیجه گیری ضمن تبیین مصادیق و روش های اجرایی آن در نظام کیفری فعلی ایران به کالبدگشایی فلسفی این کیفر در راستای پرده برداشتن از ماهیت اخلاقی- فلسفی از پنجره دو بینش اخلاقی- فلسفی موصوف و میزان تعلق خاطر آن به هر یک از دو سامانه مزبور با رجوع به آبش خورهای تقنینی پس از انقلاب تا زمان حاضر که آخرین آن «قانون کاهش مجازات حبس » مصوب ١٣٩٩/١٢/٢٣ گام بر میدارد.
در زمینه پیامدهای فردی به نتایج مثبتی که اجرای کیفر برای بزهکار از یکسو در قالب اصلاح و درمان و بازگشت او به آغوش جامعه و از سوی دیگر برای بزه دیده به عنوان قربانی جرم در قالب جبران خسارات مادی و معنوی و آرامش خاطری که از اجرای کیفر به او دست میدهد و در زمینه آثار اجتماعی کاهش جرم ، پیشگیری از ارتکاب جرم توسط بزهکاران بالقوه و تکرار جرم توسط بزهکار که منجر به حفظ نظم و آرامش بیشتر و کاهش هزینه ها و خسارات های احتمالی ناشی از ارتکاب جرم و غیره میشود قابل توجه بوده و قانونگذار ایرانی به وضوح در کیفر حبس به شرح مباحث آتی بر تحقق آنها تاکید کرده است .
(وایت ، ١٣٩٤، ٨٦) هرچند نتایج فردی و اجتماعی حاصل از سیاست کیفری در تعیین و اجرای مجازات قابل توجه و غیرقابل انکار است ، لیکن در نگاه این بینش نتایج و پیامدهای مذکور نمیتواند برای توجیه مشروعیت کیفر کافی باشد و به عنوان یک «اصل » مورد توجه قرار بگیرد.