چکیده:
نگاهی به ترجمهها و تفاسیر مطرحشده ذیل دستهای از آیاتِ مرتبط با حضرت موسیu نشان میدهد که فضای به ظاهر مشترک این دسته از آیات، چنان تأثیری بر ذهن مترجمان و مفسران نهاده است که در بیان قالبهای معناییِ این آیات، دچار نوعی داوری و تحمیل معنا بر آیه شدهاند؛ در حالی که ظاهر آیات گواه بر آن معنا نیست. مهمترین این آیات، چهار دسته آیات به ظاهر مرتبط با یکدیگر در چهار سوره هستند که به زعم بسیاری، بیانگر مشکل حضرت موسیu در تکلم میباشند. برخی نقلها، پدید آمدن این مشکل را منتسب به رسیدن اثر آتش به زبان ایشان میدانند که به نظر میرسد نخستین مصدر اسلامیِ نقلکننده این مطلب، طبری و برگرفته از تورات است.
واکاوی در این مسئله روشن میکند که مراد از فصیحتر بودن هارون نسبت به موسیu ، آن چیزی نیست که بیشتر مفسران تا کنون گمان کردهاند و آن را به تعقید و گرفتگی زبان حضرت موسیu ارتباط دادهاند؛ بلکه با توجه به ماده اصلی «فصح» که ظهور چیزی است، بدون توجه به هر گونه پیشینه و مفروضات ذهنی، مرادْ مسبوق نبودن کلام هارون به سابقه قتل است و لذا موسیu از خداوند درخواست میکند که هارونu را با او همراه کند تا مأموریت را به سرانجام برساند.
با اثبات این فرضیه، ارتباط این آیاتِ به ظاهر مرتبط با یکدیگر قطع میگردد و باید در جستجوی معنایی دیگر ـ غیر از آن معنایی که تا کنون بیان شده استـ برای آنها بود.
در این نوشتار، دیدگاههای مفسران ذیل آیات مذکور در قالب سه دیدگاه مطرح، و پس از نقد و بررسی، دیدگاه نوین در هر مورد ارائه شده است.
Looking at the translations and interpretations presented below a group of verses related to Prophet Moses (pbuh) shows that the seemingly common space of this group of verses has such an impact on the minds of translators and commentators that in expressing the semantic forms of these verses has a kind of judgment and imposing meaning on the verse while the appearance of the verses does not prove its meaning. The most important of these verses are four seemingly related verses in four surahs (chapters), which according to many, indicate the problem of Prophet Moses (pbuh) in speech; some narrations attribute the emergence of this problem to the arrival of the effect of fire in his language, which seems to be the first Islamic source to narrate this matter is Ṭabarī and taken from the Torah. An analysis of this issue makes it clear that what is meant by Aaron (Haroun) being more eloquent than Moses (pbuh) is not what most commentators have ever thought, and has linked it to the entanglement of the tongue of Prophet Moses (pbuh); rather, according to the main root of “fluent”, which is the appearance of something, regardless of any background and mental assumptions, it means that Aaron’s words do not precede the history (are not prior to) of murder, and therefore Moses (pbuh) asks God to take Aaron (pbuh) with him to complete the mission. By proving this hypothesis, the connection of these seemingly related verses is severed and one must look for another meaning for them -other than the one that has been expressed so far-. In this article, the views of the commentators under the above verses are presented in the form of three views, and after reviewing, a new point of view is presented in each case.
خلاصه ماشینی:
البته برخی نیز معتقدند به قرینه آیهای که فرعون خطاب به مردم میگوید: ( أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هذَا الَّذِی هُوَ مَهینٌ وَلا یَکادُ یُبینُ( (زخرف/ 52)، گفته شده که اثر بسیار کمی از آن مشکل همچنان باقی مانده بود (طبرسی، 1372: 9/78؛ فخرالدین رازی،1420: 22/44) و لذا حضرت موسی( از خداوند درخواست میکند که هنگام رفتن به سوی فرعون، برادرش هارون را با وی بفرستد؛ زیرا آن حضرت از این ترس داشته که فرعونیان تکذیبش کنند و او خشمگین شود و به جهت لکنت زبانش ـکه در حالت خشم بیشتر میشده استـ ، نتواند حجت خود را بیان نماید (طباطبایی، 1417: 16/34).
در این پژوهش در پی پاسخگویی به سٶالات زیر هستیم: آیا این چهار دسته آیاتِ به ظاهر مرتبط با یکدیگر، در تفسیر قرآن به قرآن و در واقع، با یکدیگر ارتباطی دارند یا خیر؟ و آیا صرفنظر از مسئله لکنت زبان حضرت موسی( به هنگام رسالت و ارسال به سوی فرعون، دستکم بیانگر عدم فصاحت ایشان و یا فصیحتر بودن هارون نسبت به ایشان میباشند؟ و در صورتی که چنین نباشد، چه عاملی موجب شده است که ذهنیت مفسران و مترجمان به این سو سوق داده شود که علیرغم عدم دلالت ظاهری برخی از این آیات بر عدم فصاحت حضرت موسی( ، چنین برداشتی را از هر چهار دسته آیات نمایند؟ بر این اساس، فرضیهای که در پی اثبات آن هستیم این است که: مراد از فصیحتر بودن هارون در آیه شریفه 31 سوره قصص، آن چیزی نیست که بیشتر و بلکه همه مفسران تا کنون گمان کردهاند و آن را به تعقید و گرفتگی زبان حضرت موسی( ارتباط دادهاند؛ بلکه با توجه به ماده اصلی «فصح» که ظهور چیزی است، بدون توجه به هر گونه پیشینه و مفروضات ذهنی و یا هر امری دیگر، مراد از فصیحتر بودن هارون( نسبت به موسی( ، مسبوق نبودن کلام او به سابقه قتل (پیشینه ذهنی مردم نسبت به حضرت موسی() میباشد و لذا موسی( از خداوند درخواست میکند که هارون( را که کلامش مسبوق به چنین مفروضات ذهنی در میان مردم نیست و احتمال تکذیب و کشتن او از جانب فرعونیان کمتر است، با او همراه کند و یا مأموریت را به او واگذار نماید تا مأموریت به سرانجام برسد و نتیجه دهد.