چکیده:
زمینه و هدف : در این پژوهش ، به تبیین مولفه های شاخص وجودشناسی پست مدرن در رمان
تاریخ سرّی بهادران فرس قدیم شمیسا میپردازیم ، تا دریابیم ، وی با بهره گیری از چه تمهیداتی به
بیان اسـتنباط ها و ادراکات متفاوت و چندگانه این متن میپردازد و تا چه حد توانسـته با برهم زدن
ساحات وجودی متن ، به تبیین کلام خویش بر مبنای یگانه سازی موضوعات برای مخاطب ، جهت
ورود به ساحات وجودی خویش در متن ، توفیق یابد.
روش : پژوهش حاضر، مطالعه ای نظری است ، که به شیوه پژوهش کتابخانه ای انجام شده است .
محدوده و جامعه ی مورد پژوهش ، رمان تاریخ سرّی بهادران فرس قدیم ، اثر سیروس شمیسا است ،
که توسط انتشارات فردوسی منتشر شده است .
یافته ها: شــمیســا با کمک شــگردهایی خاص ، بر عدم قطعیت داســتان تاریخ ســرّی، میافزاید و
خواننده را در ســردرگمی کامل قرار میدهد تا مدام از خود ســوال کند، آنچه روایت میشــود واقعی
اسـت یا خیالی؟ و کدامیک از سـاحات وجودی را باید بپذیرد؟ و ی با درگیرسـازی خواننده ، تمایل
بیشتری به تاکید رابطه خود با مخاطب دارد و میکوشد او را در عمق مباحث وجودشناسانه وارد
سازد و اینجاست که مخاطب در قبال نادیده گرفتن مولف متولد میشود. شگردهای فراداستانی نیز،
در خدمت برجسته کردن مباحث وجودشناسانه این اثر قرار دارد و پیرامون آن نظم و انسجام میابد.
شمیسا از لحظه ای که اولین اتصال کوتاه را ایجاد میکند، وارد داستان میشود و مرزهای واقعیت و
تخیل را میشکند.
نتیجه گیری: شمیسا از یک سو با به چالش کشیدن تصورات معمول خواننده ، مبنی بر جدایی
تخیل از واقعیت ،نسبی بودن حوادث جهان را میرساند، از سویی دیگر تراوشات ذهنی وی، قدرت
تمییز و تشــخیص جهان واقعی را ازجهان مخیل ، برای خواننده مشــکل ســاخته و او را به تحیر وا
میدارد.
Ontology is one of the important metaphysical topics that by giving importance to the role of existence in the system of existence, provides the basis for ontological analyzes about man and the facts of the universe in literary texts. Considering that human beings by nature seek to discover the truths of the world, and on the other hand, the main feature of postmodern literature is a strong reliance on disintegration, contradictions and questionable narratives; Therefore, ontological studies can be considered as one of the basic discussions of postmodern literature. In postmodern fiction, by combining the boundaries of different worlds, the certainty of these worlds is negated, thus highlighting the ontological content of the text, and throughout the story, philosophical questions about the existence, nature of the world, and the structure of reality are raised in the audience's mind. Combining features such as: author's death and uncertainty, is the dominant approach of Bahadoran Fors's secret history novel. Therefore, in the present study, we decided to explain the components of postmodern ontology index in this novel to find Master Shamisa using From what arrangements does he express different and multiple inferences and perceptions of this text and to what extent has he been able to explain his words based on the unification of topics for the audience, in order to enter the existential fields by disrupting the existential areas of the text? Success in the text itself.
خلاصه ماشینی:
يافته ها: شــميســا با کمک شــگردهايي خاص ، بر عدم قطعيت داســتان تاريخ ســرّي، ميافزايد و خواننده را در ســردرگمي کامل قرار ميدهد تا مدام از خود ســؤال کند، آنچه روايت ميشــود واقعي اسـت يا خيالي؟ و کداميک از سـاحات وجودي را بايد بپذيرد؟ و ي با درگيرسـازي خواننده ، تمايل بيشتري به تأکيد رابطه خود با مخاطب دارد و ميکوشد او را در عمق مباحث وجودشناسانه وارد سازد و اينجاست که مخاطب در قبال ناديده گرفتن مؤلف متولد ميشود.
پرسش هاي پژوهش - کداميک از عوامل داسـتانهاي پسـت مدرن بر محتواي وجودشـناسـانۀ رمان تاريخ سرّي بهادران فرس قديم ميافزايد؟ - شميسا در اين اثر چگونه ميان جهانهاي واقعيت و خيال تعامل ايجاد کرده است ؟ روش ، هدف و چارچوب پژوهش روش کار در اين پژوهش توصـــيفي- تحليلي و با هدف کشـــف عواملي اســـت که محتواي وجودشناسانه داستان هاي پست مدرن را تشديد ميکند.
شميسا با کمک شگردهايي خاص بر عدم قطعيت داستان تاريخ سرّي ميافزايد و خواننده را در ســـردرگمي کامل قرار ميدهد تا مدام از خود ســـؤال کند، آنچه روايت ميشود واقعياست يا خيالي؟ و کداميک از ساحات وجودي را بايد بپذيرد؟ اين ويژگي به شــکلي بارز با جملاتي نشــان داده ميشــود که آشــکارا بيانگر عدم قطعيت اســت و ســـاختار متن به گونه اي ترتيب ميابد که در آن مخاطب با قطعيت و انســـجام واحدي سروکار ندارد: «تاريخ سرّي بهادران فرس قديم داستان يک بهادر يا شايد چند بهادر است که با مشقّت بسيار در زمستاني سخت به زيارت استاد خود ميروند و از زبان او آخرين اسرار بهادري را شنيده و ظاهرًا از همان جاده ، اما اين بار در طي بهاري دل انگيز، بازميگردند.