چکیده:
هرمان زیمر، معلم، نویسنده، محقق و متکلم بهائی در سال 1904 در اشتوتگارت آلمان
متولد شد. او که ی یک از پیشگامان بهائیت در آلمان بود، در سال 1940 وارد ارتش شد
و تا سال 1948 که درخواست زودهنگام بازنشستگی نمود، یک نظامی به حساب
م یآمد. خانواده زیمر از بهائیان فعال بودند.
پس از کشته شدن پدر ایشان در جنگ جهانی اول، عبدالبهاء در لوح مورخ 3 جولای 1917
همدردی خویش را با خانواد هاش ابراز نمود.
مادر هرمان زیمر، از (Nee Pfud) خانم نی فود بهائیان سرشناس و از بستگان سببی ویلهلم
از بهائیان (Wilhelm Herrigel)هریگل مشهور آلمان بود که بعدها انتقادهایی را به
تشکیلات بهائی وارد نمود و پس از بالا گرفتن اختلافات، بهائیت را ترک کرد.
پس از فوت عبدالبهاء و انتشار بخشی از وصی تنامه او مبنی بر انتخاب شوق یافندی
ب هعنوان جانشین عبدالبهاء، هرمان زیمر با اعلام جعلی بودن وصی تنامه عبدالبهاء،
از قبول رهبری شوق یافندی امتناع ورزید و انتقادهای تندی را به تشکیلات بهائی و
شخص شوق یافندی وارد کرد. او اعلام کرد که با شروع رهبری شوق یافندی و استقرار
تشکیلات بهائی، بهائیت دچار انحراف گردیده و از یک آیین روحانی و معنوی به یک حزب
سیاسی تبدیل شده است.
زیمر در سال 1964 به دلیل اعتراض و انتقاد به تشکیلات بهائی و رهبری آن، به عنوان ناقض
عهدومیثاق بهائی معرفی شد و پس از 24 سال فعالیت در جامعه بهائی آلمان، مجبور به
کنار هگیری گردید. در این مقاله با برخی از مواضع انتقادی آقای هرمان زیمر آشنا میشویم.
هیرمان زیمر، المعلم والکاتب والباحث والمتکلم البهائی ولد عام الف وتسعمائة واربعة فی مدینة
اشتوتغارت الالمانیة. لقد کان من طلائع البهائیة المانیا. دخل الجیش فی عام الف وتسعمائة
واربعین وبقی فی الجیش حتی عام الف وتسعمائة وثمانیة واربعین حیث طلب احالته علی
المعاش مبکرا، کان هیرمان زیمر عسکریا. وکانت اسرة زیمر من البهائ یین الناشطین. وبعد أن
قتل ابوه فی الحرب العالمیة الاولی،کتب عبدالبهاء فی اللوح المؤرخ فی الثالث من یولیو تموز
عام الف وتسعمائة وسبعة عشر مؤکدا تعاطفه مع اسرته. کانت السیدة )نی فود( والدة هیرمان
زیمر، بهائیة معروفة ومن اقارب البهائی الشهیر فی المانیا ویلهلم هریجل والذی وجه تالیا انتقادات
للتشکیلات البهائیة وبعد تطور خلافاته معها تخلی عن البهائیة.
بعد وفات عبدالبهاء وانتشار جزء من وصیته التی تنص علی اختیار شوقی افندی باعتباره
خلیفة عبدالبهاء، اعتبر هیرمان زیمر، أن وصیة عبدالبهاء مزیفة، وامتنع عن القبول بزعامة شوقی
افندی موجها سهام نقده الحادة الی التشکیلات البهائیة والی شخص شوقی افندی بالذات.
اعلن هیرمان زیمر بنفسه ان البهائیة قد اصابها الانحراف بعد تسلم شوق افندی الزعامة واستقرار
التشکیلات البهائیة. أ کد زیمر ان البهائیة قد تحولت بالفعل من عقیدة روحیة ومعنویة الی حزب
سیاسی .اعتبر زیمر فی عام الف وتسعمائة واربعة وستین ناقضا لعهد ومیثاق البهائیة بسبب
انتقاده واعتراضه علی تشکیلات البهائیة وزعامتها وقد اضطر للانفصال عن البهائیة فی نهایة الامر
بعد ان امضی اربعة وعشرین عاما من النشاط فی جماعة البهائ یین فی المانیا، وفی هذه المقالة
نتعرف علی بعض المواقف النقدیة للسید هیرمان زیمر.
Hermann Zimmer, a Baha’i teacher, writer, researcher, and theologian, was born in 1904
in Stuttgart, Germany. He was one of the first Baha’is in Germany. He joined the army in
1940 and was considered a military man until 1948, when he applied for early retirement.
The Zimmer family were active Baha’is. After his father was killed in the World War I,
Abdu’l-Baha expressed his condolences to his family through a tablet dated July 3, 1917.
Mrs. Nee Pfud, mother of Hermann Zimmer, was a prominent Baha’i and a relative of
Wilhelm Herrigel, a prominent German Baha’I, who later criticized the Baha’ism and
left the Baha’i Faith after the dispute escalated.
After the death of Abdu’l-Baha and publication of part of his Will & Testament to appoint
Shoghi Effendi as Abdu’l-Baha’s successor, Herman Zimmer refused to accept that will,
claiming many critics against the administration of Baha’ism and especially Shoghi Effendi
himself .He declared that with the beginning of the leadership of Shoghi Effendi and
the establishment of the Baha’i organization, the Baha’i Faith had deviated, turning from
a spiritual faith to a political party.
Zimmer was declared a violator of the Baha’i Covenant in 1964 for protesting and criticizing
the Baha’i organization and its leadership, and was forced to resign after 24 years
of membership in the Baha’i community of Germany. In this article, we will get acquainted
with some of the critical positions of Hermann Zimmer.
خلاصه ماشینی:
انتشار کتاب و مقالات برای تبیین دیدگاه زیمر بین سالهای 1971 تا 1983 با انتشار کتاب و نشریه و ارائه مقالات مختلف انتقادی در مجلات و روزنامهها و توزیع آن در کشورهای امریکا، آلمان، اطریش و سوئیس، سعی کرد بهائیان را با نظرات و دیدگاههای خود آشنا نماید، لذا انتقادهایی را به رهبری بهائیت (شوقیافندی) و تشکیلات بهائی وارد آورد.
زیمر در این کتاب که دارای یک مقدمه و سیزده فصل است، اثبات مینماید که وصیتنامه منتسب به عبدالبهاء که طی آن شوقیافندی به رهبری بهائیت منسوب شده، جعلی است و شوقی با جعل آن و استفاده از آن سند مجعول، بهائیت را از مسیر طبیعی خود خارج و آن را به یک حزب سیاسی تبدیل کرد تا براساس نظرات و دیدگاههای خودش اداره گردد.
" (کتاب "یک وصیتنامه جعلی، آیین بهائی را تا حد شوقیسم سیاسی تنزل میدهد"، فصل 4) 2-دیدگاه هرمان زیمر درمورد تشکیلات بهائی در زمان بهاءالله و عبدالبهاء هیچ سخنی از ایجاد تشکیلات و سازمان بهائیت در میان نبود.
زیمر معتقد بود با استفاده از الواح وصایای منتسب به عبدالبهاء و منصب گاردین (ولی امرالله) و تشکیلات و نظم اداری بهائی، تغییرات اساسی در ساختار و اهداف بهائیت صورت گرفته است که باور آن مشکل است، ولی درحالحاضر این مجموعه تبدیل به ابزاری برای کسب قدرت سیاسی شده است.
او دراینباره مینویسد: «درواقع آنچه که امروزه بهعنوان آیین بهائی تلقی میشود چیزی جز دیدگاه و تفکرات شوقیافندی نیست و میتوان آن را "شوقیسم" (حزب شوقی) نامید که مهمترین ویژگیهای آن دیکتاتوری تشکیلات بهائی، سانسور، ممنوعیت آزاداندیشی و فعالیت سیاسی برای بهائیان و استفاده از ابزار طرد و تکفیر است.