چکیده:
انتقال مردگان به اماکن مقدس، از سنتهایی است که از دیرباز بین شیعیان رواج داشته است. این سنت، در برخی خاندانها و عالمان شیعی، به قدری ریشهدار بوده که اگر امکان نقل جسد در زمان فوت نبوده، پس از دفن موقت و رفع موانع، به مکان مقدس مورد وصیت، منتقل میشده است. در ایران نیز چنین سنتی بوده است؛ چنانکه برخی وصیت میکردند جسد آنان در مشهد (حرم علی بن موسی الرضا7) یا در قم (حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه3) دفن شود و برخی دیگر تاکید داشتند که جسد آنان به عتبات عالیات منتقل شود که سهم کربلا و نجف، از همه شهرهای مقدس عراق، بیشتر بوده است. در اینکه انتقال جسد به عتبات از چه زمانی شروع شده، بین مورخان معاصر اختلاف است؛ اما در دوره صفویه این سنت رواج داشته و در دوره قاجاریه به اوج خود رسیده است.این مقاله، به بررسی تاریخچه وگزارشهای انتقال جنائز به عتبات عالیات، به ویژه شهر کربلا و نجف، میپردازد و نگاهی به گزارش جهانگردان، وضع بهداشت و چگونگی حمل و مشکلات آن دارد.
إن من السنن والتقالید الخاصة بالمجتمعات الشیعیة هی سنة نقل الأموات إلی الأماکن المقدسة،
حیث کانت رائجة منذ قدیم الزمان بین الشیعة. وهذه السنة کانت متجذرة فی بعض الأسر والعلماء
الشیعیین بحیث إذا لم یتمکنوا من نقل الجسد عند الفوت، فکانوا یقومون به بعد الدفن المؤقت ورفع
الحواجز والعقبات.
کانت هذه السنة رائجة أیضا فی إیران، بحیث یوصون بعض الناس نقل جثمانهم إلی مدینة مشهد
)العتبة الرضویة المقدسة( أو إلی مدینة قم )العتبة المعصومیة المقدسة( ودفنهم هناک، والبعض الآخر
یؤکدون نقل جثمانهم إلی العتبات المقدسة فی العراق ولا سیما کرب ال والنجف الأشرف. وثمة اختلاف
ب نی المؤرخ نی المعاصرین حول التاریخ الذی بدأت هذه السنة، أما ما یمکن القول فإنا کانت رائجة فی
فترة حکم الصفویین ووصلت ذروتها فی العهد القاجاری.
أما الباحث فی المقالة التی بین یدی القارئ الکریم، فیتطرق إلی دراسة تاریخ هذه السنة والتقاریر
التاریخیة حول نقل الجنائز إلی العتبات المقدسة ولا سیما مدینتی کرب الء والنجف الأشرف. کما یلقی
نظرة عابرة إلی تقاریر السیاحین حول هذه السنة ویدرس الحالة الصحیة وکیفیة النقل ومشاکله.
Transferring corpses to holy cities is one of Shi’a special cultures which was
prevalent among Shi’as for a long time. This tradition was so deeply rooted in
some Shi’a families and some Shi’a scholars that if at the time of the demise
transferring was not possible the corpse was buried temporarily and after the
removal of obstacles, the corpse was moved to the holy city mentioned in the
deceased’s will.
The tradition was also prevalent in Iran; some would make the will to be buried
in Mashhad or in Qom, some insisted to be transferred to the holy cities in
Iraq, mostly Karbala and Najaf.
There is disagreement among contemporary historians on the beginning of
transferring corpse to the holy cities in Iraq; however, it is certain that it was
common during Safavid period and peaked in Qajar period.
This treatise studies the history, accounts about transferring the corpses to the
holy cities - especially Karbala and Najaf -, reports of tourists form this tradition,
the hygienic issues, how the corpse were transferred and the difficulties
of that.
خلاصه ماشینی:
اما برخی گزارشها حاکی از آن است که انتقال جسد از دوره آل بویه شروع شده و پایهگذار این سنت، شاهان آل بویه بودند و با وصیت خود بر دفن شدن در حرمهای اهل بیت:، بهویژه در حرم امام علی7 و حرم امام حسین7، باعث تشویق شیعیان شدند (فقیه بحرالعلوم، در حال چاپ، ص88 و 89).
با اینکه سفر زوار ایرانی به شهرهای مکه و مدینه نیز درآمد خوبی نصیب مملکت عثمانی میکند، ولی پولهایی که ایرانیها برای زیارت مدفن نوادگان حضرت محمد[9] خرج میکنند، به مراتب بیشتر از مبلغی است که جهت زیارت قبر پیغمبر خودشان در مدینه به مصرف میرسانند و با آنکه دولت ایران همیشه سعی داشته تا مسیر سیل زوار ایرانی را از کشور عثمانی بهسوی دو شهر زیارتی خود ـ یعنی مشهد و قم ـ سوق بدهد، ولی به قدری علاقه مردم به زیارت قبر امامی که هر سال ماجرای شهادت تأثرانگیزش را بیان میکنند، زیاد است که سالانه هزاران هزار نفر از مردم ایران، چه زنده و چه به صورت جنازه داخل جعبه، بهسوی مدفنش روان میشوند و در این راه وجود مشکلات و خطرات مسافرت به کربلا، نه تنها باعث کاهش هجوم زوار نمیشود، بلکه یکی از عوامل علاقه مردم به زیارت کربلا نیز به حساب میآید؛ چون آنها معتقدند که هر چه در راه رسیدن به معبود بیشتر عذاب بکشند، ثواب زیارتشان افزونتر میگردد و شاید به همین علت است که تعدیات قبایل مسیر مسافرت و اخاذی و اجحاف و ناسزاگویی مأموران عثمانی را، به امید رسیدن به ثواب بیشتر، با جان و دل پذیرا هستند (همان، 1362، ص153-155).