چکیده:
باکو یکی از شهرهای شیعهنشین جمهوری آذربایجان است که قبلا از شهرهای شمال ایران بود؛ ولی براساس قرارداد ننگین گلستان از ایران جدا شد. این شهر در دامن خود عالمان مجاهد و مسئول، فقیهان سترگ پرورش داده و به جهان اسلام و تشیع عرضه کرده است که زندگی هریک از آنان میتواند الگوی مناسبی برای نسل امروز و فردای ما باشد. بعضی از این عالمان، طلایهدار و پیشتاز توسعهبخشی و رونق علمی دادن به حوزه نجف بودند و نقش بسزایی در این امر داشتند. در این مقاله، زندگینامه مختصر چند نفر از این فرزانگان را که حلقه اتصال حوزه نجف و مردم شیعه خطه قفقاز و شهر باکو بودند، مرور میکنیم.
تعت رب باکو من المدن الشیعیة فی جمهوریة أذربیجان وکانت سابقا من المدن الش املیة لإیران، حیث
انفصل عن إیران من إبرام عقد جلستان المش نی. وهذه المدینة التی اشتق اسمها من باکویه أو بادکوبه،
ترعرع فی أحضانه الکثیر من العلماء والفقهاء المجاهدین لصالح العالم الإس المی والتشیع، یمکن أن
تکون حیاة کل منهم أسوة حسنة لأجیال الیوم والغد. وکان لبعض هؤلاء العل امء دورا ریادیا کبیرا
فی تطویر حوزة النجف وازدهارها العلمی. ونحن فی هذه المقالة نلقی نظرة عابرة علی سیرة عدد من
هؤلاء المثقف نی الذین کانوا بمثابة حلقة توصیل بین حوزة النجف الأشرف والشیعة فی ب الد قوقاز
ومدینة باکو.
Baku is one of the Shi’a cities in the Republic of Azerbaijan. Previously, it
was one of the cities in northern Iran; however, it was detached from Iran as
a result of the disgraced Treaty of Gulistan. Baku, which is the short form of
Bakuyi and Badkubi, has trained and presented to Islamic and Shi’a world
great scholars and eminent Faqihs, whose lives can be an excellent model for
our and future generations. Some of these scholars were the pioneers and forerunners
of scholarly development and flourish of Hawza in Najaf and played
a significant role in this regard.
This article reviews a concise biography of some of these figures, who were
the medium between the Hawza of Najaf and the Shi’a in Caucasus region
and Baku.
خلاصه ماشینی:
این شهر به همراه چند شهر دیگر شمال ایران در ادامه جنگهای ایران و روسیه، در سال 1813میلادی، برابر با 1228قمری و 1192شمسی، بر اساس قرار داد ننگین گلستان از ایران جدا شد و به کشور روسیه تزاری پیوست (همان، 1377ش، ج3، ص4240).
خواندن و نوشتن فارسی و مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و روحانیون دیگر یاد گرفت و سال 1279قمری به حوزه علمیه نجف مهاجرت کرد و در درس خارج آیات: میرزامحمدحسن شیرازی، میرزاحبیبالله رشتی و مولیمحمد فاضل ایروانی حضور یافت و به مقامات عالی علمی رسید.
او مقدمات علوم اسلامی را در مدرسه میرزاحسیب قدسی نزد علمای وقت فرا گرفت و سپس رهسپار نجف شد و در درس اصول و فقه حضرات آیات: محمد فاضل ایروانی، میرزاحبیبالله رشتی و فاضل شربیانی شرکت کرد؛ سپس به حوزه کربلا و سامرا رفت و از محضر استادان آن دو حوزه به ویژه از محضر میرزامحمدحسن شیرازی، بهرههای فراوان برد و به درجه اجتهاد رسید.
او خواندن و نوشتن را در زادگاهش آموخت و سپس به تهران رفت و از محضر استادان وقت آن حوزه در رشتههای فقه، اصول، حدیث، فلسفه و کلام بهره برد و پس از آن به نجف اشرف هجرت کرد و از درس خارج حضرات آیات: سیدمحمدکاظم یزدی و آخوند خراسانی کسب فیض کرد و به اجتهاد رسید و از آخوند اجازه اجتهاد گرفت.
او در این حوزه در درس خارج حضرات آیات: نائینی، شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ موسی خراسانی، سیدابوالحسن اصفهانی و سیدحسین بادکوبهای حاضر شد و به درجه عالی اجتهاد دست یافت؛ آنگاه خود کرسی تدریس فقه و اصول و فلسفه تشکیل داد و به تعلیم و تربیت شاگردان بسیاری همت گماشت (همان، 1392ش، ص169).