چکیده:
نمایش سایه، گونهای از نمایشهای عامیانه است که در سدههای نخستین و میانه سابقهای دیرینه داشته است. از آنجا که مورخان در قرون گذشته، به ادبیات و هنر عامیانه اهمیت چندانی نشان نمیدادند، اینک اطلاعات کافی دربارۀ این هنر نمایشی در دست نیست. در پژوهش حاضر با شیوۀ اسنادی ـ تحلیلی ـ انتقادی، دیرینگی نمایش سایه و سیر آن از روزگاران کهن تا قرن 9 ق بررسی خواهد شد و با تتبع در منابع تاریخی و نقد آراء پژوهشگران، میکوشیم پرده از جنبههای پنهان این هنر برگیریم. بنابر یکی از مهمترین یافتهها، کهنترین سند موجود حاکی از آشنایی در دورۀ اسلامی با نمایش سایه، بیتی از ابونواس (146ـ198ق) است که نشان میدهد دیرینگی این هنر ـ برخلاف تصور بیشتر پژوهشگران ـ به قرن 2ق بازمیگردد. بر مبنای اسناد تاریخی بررسیشده در این پژوهش، هنر نمایش سایه در روزگار فاطمیان و مملوکیان مصر رواج تمام داشته است. «خَیال» در ادبیات نمایشی، اصطلاحی کلی بوده و افزون بر نمایش سایه، بر «خیمهشببازی» و «تقلید» نیز دلالت داشته و همین موضوع، برخی پژوهشگران را در تحلیل اسناد تاریخی هنرهای نمایشی به اشتباه افکنده است.
Shadow play is a type of folk show which has a long history in Islamic civilization. Given that historians did not pay any attention to folk arts, it is no wonder that we do not have any comprehensive research on this dramatic art yet. In this research, we try to study the background of the shadow play in the Islamic civilization, to disclose the hitherto unremarked facts about this dramatic art. This research is based on the historical resources and documents, as well as criticizing the results of previous researchers. The Research findings indicate that the eldest historical evidence in the history of the shadow play goes back to 8th century AD which is an extract of a poem by Abu Nuwas. This evidence was absent from researches on the subject until now. We also realized that art had been prevalent in these lands, especially during Fatimid and Mamluk periods in Egypt. Besides, we noticed that "khayal" was a general term in dramatic literature, which signifies imitation but can also refer to shadow play or marionette show. It seems that the various meanings of this term have confused many researchers.
خلاصه ماشینی:
Shmuel Moreh ٣ـ١ـ روزگار عباسیان تا آنجا که میدانیم ، پژوهشگران از وجود این هنر نمایشی در سده های نخستینِ اسلامی ابراز بیاطلاعی کرده اند، اما سندی بس کهن در زمینۀ قدمت نمایش سایه در دست است که با وجود ارزش تاریخی آن، تاکنون نادیده مانده است : عباس زریاب خویی ، ضمن شرحی این بیت ١ از حافظ (٧٢٥؟ - ٧٩٢ ق): در خیال این همه لعبت به هوس میبازم بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد (حافظ ، ٨٨) به بیتی از قصیده ای از اشعار خمریات (بادگانی ) حسن بن هانی اهوازی معروف به ابونواس ـ شاعر ایرانی تبار عربی سرا (١٤٦ـ١٩٨ق ) ـ استناد کرده است .
ساموئل موریه ، «خیال » را گونه ای نمایشی متفاوت از «خیال الظل » و منظور از آن را تئاتر دانسته است که در آن هنرمندانِ دوره گرد مانند هنرپیشگان تئاتر، شب یا روز، بر صحنه و در حضور مردم نمایش اجرا میکرده اند ( ٥٨ ,Moreh, The Shadow Play in Light of Arabic Literature)؛ وی در توضیح نظر خود نوشته است : «خیال » گونۀ نمایشی یی بوده است که ما امروزه آن را تئاتر زنده ٣ مینامیم .
به نظر موریه ، در سده های نخست ، مردم با نمایش زنده آشنا بوده اند ( Moreh, Live Theatre and Dramatic Literature in the Medieval Arab World, vii) و «خیال » در معنای آنچه که ما امروزه تئاتر میخوانیم نیز به کار میرفته است .