چکیده:
نوشتار پیشرو، با مروری بر جهان بینی اسلامی، همگرایی باورها و ارزشها و نقش آن در تربیت اخلاقی روشن و موجَه میگردد. در برداشت رایج، ارزشها تابعی از باورها بهشمار میروند و بدینترتیب، همگرایی باورها و ارزشها امری طبیعی مینماید. از باب مثال، توحیدباوری، ارزشِ تربیت اخلاقی توحیدبنیان و گریزان شدن از اخلاق شرکآلود را روشن می سازد. براساس هماهنگی مزبور، باید با شناخت خداوند و ایمان به وحدانیت او، به تربیت اخلاقی توحیدبنیان مجهز شد؛ لذا در چارچوب درک توحید فطری و حکمت الهی، نظر به رابطه تنگاتنگی که مابین باورها و ارزشها برقرار است، با اتکا به هر یک از دو قلمرو کافی است تا توجه به قلمرو دیگر تداعی شود. این نوع همگرایی بهویژه در قلمرو اخلاق، به دلیل رابطۀ تعاملی اخلاق و باورها، مدار تربیت اخلاقی قرار میگیرد و موجب حرکت استکمالی انسان و استحکام و کارآمدی بیشتر تربیت اخلاقی میگردد.
In the present article, by reviewing the Islamic worldview, the convergence of beliefs and values and its role in moral education becomes clear and justified. In the common sense, values are a function of beliefs, and thus the convergence of beliefs and values seems natural. For example, monotheism clarifies the value of the monotheistic moral education and the avoidance of polytheistic morality. According to this harmony, one should be equipped with the monotheistic moral training by knowing God and believing in His oneness. Therefore, in the framework of understanding the theomorphic monotheism and divine wisdom, considering the close relationship that is present between beliefs and values, relying on each of the two realms is enough to evoke attention to the other realm. Due to the interactive relationship between ethics and beliefs, this type of convergence, especially in the realm of ethics, is regarded as axis of moral education and leads to the perfectionist movement of mankind and the strength and efficiency of moral education.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله سعي شده است با مروري بر منابع اسلامي، ديدگاه اسلام در زمينه همگرايي باورها و ارزشها و محوريت آن در حوزه تربيت اخلاقي تبيين و ارائه گردد.
در چهارچوب ارتباط ميان مباني هستيشناختي و ارزششناختي تعليم و تربيت، چيستي و چرايي و چگونگي تربيت اخلاقي بر مدار اصل هماهنگي باورها و ارزشها مورد توجه و تأكيد ويژه قرار خواهد گرفت.
در چنين حالتي، عقل و فطرت به شاگردي وحي و نبوت ميآيند و بدين طريق از احکام ارزشي وحياني آگاه ميشوند و پس از درک و فهم ارزشها و بايدها و نبايدهاي وحياني، ضمن تحفظ بر هماهنگي ميان باورها و ارزشهاي مزبور، بر باورمندي نسبت به آنها در نظر و فرمانبرداري از آنها در عمل، تأکيد ميورزند و به همان مطلبي حکم ميکنند که وحي بدان حکم فرموده است.
ك: طباطبايي، 1393: 16 / 262) سهم عظيمي از اين زيباييها رهين هماهنگي و انسجام خاصي است كه بين باورها و ارزشها در مقام انديشه و رفتار برقرار ميگردد.
6. اصول حرکت استکمالي انسان در پرتو هماهنگي باورها وارزشها گرچه اساس حركت استكمالي اختصاص به قلمرو خاصي ندارد، با اين وجود، در بيان اين محور مهم و اساسي لازم است به حوزه تعليم و تربيت، آن هم تربيت اخلاقي و به تعبيري تزكيه و تهذيب نفس و اصلاح و بازسازي و ساماندهي اوضاع و شرايط بينشي ـ رفتاري توجه ويژهاي مبذول داشت.
(طباطبايي، 1365: 202) جمع بندي و نتيجه مقاله حاضر، بهرغم محدوديتهايي كه دارد نشانگر اهميت ويژهاي است كه مربيان بايد براي طرح و ارايه بحث در قلمرو تربيت اخلاقي بر مدار همگرايي باورها و ارزشها قائل گردند.