چکیده:
خدمت محوری یک عامل تعیینکننده و یکجهت گیری استراتژیک برای دانشگاه است که باید متناسب با تغییرات و درک نیاز جامعه باشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین الگویی برای دانشگاه خدمت محور در چارچوب خدمت به جامعه بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونهگیری با روش هدفمند (از نوع گلوله برفی) انجامشده که شامل 15 نفر از خبرگان آموزش عالی بودند. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد بوده و بر مبنای رهیافت نظاممند استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکتکنندگان و خبرگان آموزش عالی صورت گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که ابعاد الگوی پارادایمی شامل شرایط علی (نیروی انسانی، شیوههای خدمترسانی، فرهنگ دانشگاهی، استقرار نظام تضمین کیفیت خدمات، ساختار دانشگاه، رهبری و مدیریت دانشگاه، منابع مالی مستقل و ویژگی مطالبه گری ذینفعان)، پدیده محوری (دانشگاه خدمت محور)، شرایط زمینهای (پایبندی به ارزشهای اخلاقی، بسترسازی و تمهید امکانات، رسالت و مأموریت دانشگاه، چابک سازی، حاکمیت اعتماد جمعی و خودکارمدی جمعی)، شرایط مداخلهگر (فرهنگ عمومی، عوامل درون دانشگاهی وبرون دانشگاهی)، راهبردها (فرهنگسازی، توسعه تعامل و ارتباطات، حفظ استقلال دانشگاهی و آزادی علمی، توانمندسازی، مدیریت مشارکتی)، پیامدها (ارتقاء کیفیت خدمات، توسعه دانش و آگاهی، توسعه فناوری و مشتری محوری) میباشد که بر اساس آنها مدل دانشگاه خدمت محور طراحی و اعتبار یابی شد.
Service orientation is a pivotal factor and a strategic direction for the university to keep with changes and perceptions of social needs. Accordingly, the main purpose of this study is to develop a model for the service-oriented university within the framework of service provision to the community. This research was conducted using a qualitative approach based on the grounded theory method. The sampling was carried out using purposeful (snowball) sampling. The participants consisted of 15 higher education experts. Data collection was conducted using semi-structured interviews and document analysis based on Strauss and Corbin chr('39')s systematic approach (open, axial, and selective coding). Triangulation and observation of participants and higher education experts were used for validation. The findings suggested that paradigmatic model dimensions contained causal conditions (human resources service provision methods, university culture, the establishment of service quality guarantee system, quality of services, university structure, leadership and management, independent financial resources, demanding attitude of beneficiaries), axial phenomena (service-oriented university), contextual conditions (adherence to ethical values, infrastructure building, and facility provision, and mission of the university, agility, sovereignty of collective trust and collective self-efficacy), intervening conditions (public culture, intra and trans-university factors), strategies (culture-building, interaction and communication development, protection of academic independence and academic freedom, empowerment, collaborative management), consequences (service quality improvement, knowledge and awareness-raising, technology and customer-orientation development). The university-based service model was designed and validated based on the above factors.
خلاصه ماشینی:
Flick پايبندي به ارزش هاي اخلاقي: نهادينه شدن ارزش ها در تحقق خدمت رساني شايسته ، تربيت نيروي انساني متعهد فرهنگ اجتماعي حاکم (فرهنگ عمومي)، کاهش اعتماد و اطمينان جمعي، ضعف فرهنگ دانشگاهي، مداخله عوامل درون دانشگاهي (تخصص مديريت دانشگاه و توانايي اساتيد، شايسته محوري، عدالت سازماني، ترويج سلامت سازماني، رضايت شغلي، رفتار شهروندي سازمان ، چابک سازي، برنامه ريزي استراتژيک )، يادگيرنده بودن دانشگاه (يادگيري از طريق حل مسئله ، آموزش و پژوهش )، تعاملات باز در سطوح ملي و شرايط بين المللي ، مداخله گر فناوري (عاملي تسهيل گر در ارائه خدمات ) مداخله عوامل برون دانشگاهي: ساختار سياسي ناپايدار، مداخله دولت و گروه هاي سياسي، فضاي سياسي نامطلوب ، متمرکزيودن ، بحران هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي سيطره مديريت دولتي: فقدان استقلال دانشگاهي و آزادي علمي، ايدئولوژي زدگي، مدرکگرايي، مکانيسم نظارت و ارزيابي عملکرد: ارزيابي مدام و مستمر عملکرد فرهنگ سازي : آموزش فرهنگ خدمت محوري، تشويق و حمايت ، آموزش رفتار شهروندي ، آموزش در جهت بهبود کيفيت خدمات ، ارتقاء دانش اجتماعي افزايش تعامل و ارتباطات : تعامل بين دانشگاه -دولت و جامعه ، پشتيباني جامعه (دولت -ملت ) از دانشگاه ، توسعه روابط ملي و بين المللي حفظ استقلال دانشگاهي و آزادي علمي: دست کشيدن دولت از نهاد دانشگاهي (ايجاد فضاي باز در محيط راهبردها دانشگاه ، انتقادگري)؛ احياي استقلال استخدامي دانشگاهي؛ اقتصاد باز (تنوع منابع مالي، توسعه کسب وکارهاي دانش بنيان )، خصوصي سازي و داشتن اختيار عمل توانمندسازي: آموزش هاي رسمي (آموزش عملي به دانشجويان در سطح جامعه به منظور درک نياز بازار کار)؛ آموزش هاي داوطلبانه مثل گروه هاي جهادي، درگير کردن افراد در حل مسئله ؛ توسعه مديريت مشارکتي: حاکميت تفکر جمعي ، انعطاف پذيري ، تصميم گيري مشارکتي و تقويت انجمن هاي علمي، برقراري عدالت سازماني و شايسته سالاري ارتقاء کيفيت خدمات : کيفيت بخشي ، تعهد و اعتمادسازي ، توسعه کارآفريني، گسترش تعاملات توسعه دانش : آگاه سازي ، توسعه دانش اجتماعي، يادگيري فعال ، افزايش تحرک و پويايي اجتماعي، کاربردي پيامدها سازي علم توليدشده ، ارتقاء منزلت و مشروعيت علمي دانشگاه ، توسعه پايدار جامعه توسعه فناوري: توسعه خلاقيت و نوآوري ، افزايش ارتباط الکترونيک ، انتقال سريع اطلاعات و کاهش هزينه ، تأثيرات منفي: ناپايداري جهان ، نابودي بشريت و زيست بوم مشتري محوري: وابسته بودن به مشتري و بازار محوري، تجاري شدن دانشگاه ،، به خطر افتادن استقلال دانشگاهي، دور شدن از اهداف اصلي (گسترش علم )، افزايش رقابت پذيري کدگذاري انتخابي (مرحله نظريه پردازي ): در اين مرحله از کدگذاري نظريه ي برآمده از تحقيق ارائه مي شود (استراس و کوربين ، ٢٠٠٨).