چکیده:
یکی از استعارات پرکاربرد و کلیدی در مکتب ابن عربی که برای نشان دادن کثرت در عین وحدت و تبیین مفهوم وحدت وجود استفاده شده، استعارة آب و اشکال گوناگون آن است. در نگاه ابن عربی و پیروان او، آب رمزی از وجود است که در صورتهای گوناگون مثل قطره، دریا، موج، رود، بخار، نم، ابر، برف و حتی گوهر، گلاب، جانداران و... متکثّر میشود. شکلپذیری، پاککنندگی، زلالی، حیاتبخشی، سیالیّت، حرکتپذیری، عظمت، پوشانندگی و حیرتآوری از جمله ویژگیهای آب و اشکال آن است که در مکتب ابن عربی و شاعران و ادیبان متأثّر از وی در ادب فارسی مورد تأکید قرار میگیرد. در این مقاله برآنیم تا این استعارة کلیدی مکتب ابن عربی را در حوزة شعر و نثر فارسی از قرن هفتم تا نهم با تأکید بر آثار سعدالدین حمویه، فخرالدین عراقی، عزیزالدین نسفی، شیخ محمود شبستری، شاه نعمتالله ولی، شاه قاسم انوار و عبدالرحمن جامی بررسی کنیم.
One of the widely used metaphors in Ibn Arabi's school, used to illustrate Plurality in unity, is the metaphor of water and its various forms. From the point of view of Ibn Arabi and his followers, water is a symbol of existence that is multiplied in various forms such as drop, the sea, wave, river, snow, moisture, cloud, snow and even gem, rose water and living creatures. Malleability, purity, vitality, fluidity, motion, magnificence, covering, and astonishment are among the characteristics of water and its forms which are emphasized in Ibn Arabi's school and the poets influenced by him in Persian literature. In this article, we intend to examine this key metaphor of Ibn Arabi's school in the field of Persian poetry and prose from the seventh to ninth centuries, with emphasis on the works of Sa'deedin Hamuyi, Fakhreddin Iraqi, Azizeddein Nasafi, Sheikh Mahmud Shabestari, Shah Nematollah Vali, Shah Qasim Anvar and Jami.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله برآنيم تا اين استعارة کليدي مکتب ابن عربي را در حوزة شعر و نثر فارسي از قرن هفتم تا نهم با تأکيد بر آثار سعدالدين حمويه ، فخرالدين عراقي، عزيزالدين نسفي، شيخ محمود شبستري، شاه نعمت الله ولي، شاه قاسم انوار و عبدالرحمن جامي بررسي کنيم .
شاه قاسم انوار نيز با بهره گيري از استعارة آب و اشکال گوناگون آن ، اظهار داشـته کـه در ازل درياي وجود، متلأطم شده و امواج و رودهاي زيـادي از آن برخاسـته اسـت کـه ايـن انهار با جريان خود گل هاي رنگارنگ هسـتي را پـرورش داده و بـه تبـع آن هـزاران بلبـل پديد آمده که همۀ اين ها به سببِ جريان آب وجود ايجاد شده است : چــو بحــر عشــق ناگــه منبســط گشــت ز مــــوجش صــــدهزار انهــــار بگشــــود هــــزاران گونــــه گــــل در بــــاغ عــــالم پديـــد آمـــد چـــو شـــد انهـــار ممـــدود هـــــزاران بلبـــــل انـــــدر نالـــــه آمـــــد بــه وصــف حســن گــل بــر نهــج معهــود (انوار، ١٣٣٧ش : ٣٣٢) ١- براي آگاهي از احوال قاسم انوار به جامي (١٣٧٥ش : ٥٩٥-٥٩٢)، دولتشاه (١٣٨٢ش : ٣٥٢-٣٤٦) و مقدّمـۀ نفيسـي بر انوار (١٣٣٧ش : ١١٢-٣) رجوع کنيد.
ويژگي عظمت و غرق کنندگي آب دريا نيز در مکتب ابن عربي موجـب تشـابه آن بـا حضرت احدّيت شده است که اگر حق با اسم جامع خـود ظهـور کنـد بـر همـۀ پديـدارها احاطه مييابد و مظاهر را در خود مضمحل مـيکنـد.