چکیده:
شعرا در منظومههای روایی برای خلق روایت جذاب و پرکشش از دو سازۀ مهم روایتگری و وصف استفاده میکنند. «وصف» ابزاری است که خالق اثر برای برجستهسازی درکلام بهکار میبرد، اما جنبه بدون زمان متن روایی است. «روایت» بازنمایی یک رخداد یا سلسلهای از رخدادها است. این دو وجه مهم از نظر زمان سخن و داستان در تقابل و مغایرت با یکدیگر قرار میگیرند. بنابراین، باید ارتباط این دو سازه مهم در نظریههای مختلف روایت و روی متون روایی بررسی شود. نظریهپردازانی چون توماشفسکی، بارت و ژنت به بررسی وصف و ارتباط آن با روایت و روایتگری پرداختهاند. در تمام نظریههای روایت، «وصف» جنبه ایستای متن روایی است که با هدف ایجاد متنی تأثیرگذار در روایت به بافت کلام اضافه میشود. در این پژوهش رابطه وصف و روایتگری در منظومۀ یوسف و زلیخای جامی و با تکیه بر دیدگاه توماشفسکی، بارت و ژنت تحلیل شده است و به این پرسش پاسخ میدهد که در روایت یوسف و زلیخا، وصفهای ادبی با روایتگری چه ارتباطی دارد. در این منظومه براساس نظریۀ توماشفسکی، «وصف» بنمایۀ آزاد و ایستای متن است و با توجه به نظریۀ بارت در دستۀ نمایههای خاص و آگاهانندگان قرار میگیرد. از دیدگاه ژنت، «وصف» موجب ایجاد شتاب منفی در روایت شده و در این منظومه، کارکرد تزیینی و نمادین پیدا میکند. علاوه بر این، گزارههای موجود در «وصف» همگی از نوع گزارههای هستی به حساب میآید.
Poets use two important structures of narration and description in narrative poems to create an attractive and compelling narrative. Description is a tool used by the creator of the work to highlight the word, but it is the timeless dimension of the narrative text, too. Narrative is a representation of an event or series of events. These two important dimensions are in contrast with each other in terms of speech time and story time. Therefore, considering the relationship between these two important dimensions in different theories of narration and on narrative texts is important. Theorists such as Tomashevsky, Barthes and Genette have studied description and its relationship with narrative and narration. In all narrative theories, description is the static dimension of the narrative text that is added to the context of the word in order to create an effective text in the narrative. In this research, the relationship between description and narration in Jami’s Yusouf and Zoleikha based on Tomashevsky, Barthes and Genette’s perspective was analyzed. The present paper seeks to answer this question: what is the relationship between literary descriptions and narration in Yusouf and Zoleikha poem? In this poem, based on Tomashevsky’s theory, description is the free and static basis of the text and according to Barthes’s theory, it belongs to the the category of special indices and informants. From the perspective of Genette, description creates a negative acceleration in the narrative and finds a decorative and symbolic function in this poem. In addition, the propositions in the description are all of the type of propositions of existence.
خلاصه ماشینی:
در ايـن پـژوهش رابطـه وصـف و روايـت گري در منظومـۀ يوسـف و زليخاي جامي و با تکيه بر ديدگاه توماشفسکي، بارت و ژنت تحليل شده است و بـه ايـن پرسـش پاسـخ مـيدهـد کـه در روايت يوسف و زليخا، وصف هاي ادبي با روايت گري چه ارتباطي دارد.
در اين نوع آثـار و در رابطـه بـا داسـتان ، وصـف بـه عنـوان ابـزاري بـراي شخصـيت پردازي، صحنه سازي و ايجاد فضا و رنگ (فضاسازي) استفاده شده است ؛ بـا ايـن وجـود، پـيش از اين منتقدين هنگام بررسي آثار روايي، تنها به جنبـۀ ادبـي و کشـف زبـان اوصـاف در اثـر پرداخته اند در حالي که يک متن روايي غير از زبان ادبي،ُ بعد روايت منـدي دارد.
پژوهش حاضر، ارتباط وصف بـا روايـت گري را از ديـدگاه سـه نظريـه مهـم بررسـي کرده است و در مرحله بعد آراي منتقدين را در منظومۀ يوسف و زليخا پياده ميکنـد و از اين جهت اهميت دارد که نشان ميدهد «وصف » در نظريه هاي مهم روايي چـه جايگـاهي دارد و چرا و چگونه موجب ايجاد شـتاب منفـي در روايـت و بـه طـور خـاص در روايـت يوسف و زليخا ميشود.
٢. روش شناسي در اين پژوهش براي کشف ارتبـاط وصـف بـا روايـت گري ، اوصـاف منظومـۀ يوسـف و زليخاي جامي بـا روش توصـيفي- تحليلـي براسـاس نظريـۀ بـوريس توماشفسـکي، رولان بارت و ژرار ژنت که از منتقدين و نظريه پردازان مهم معاصر هستند، بررسي شـده اسـت و به اين مهم دست يافته ايم که در همۀ نظريه هاي روايي، «وصف » جنبه ايستاي متن اسـت و موجب شتاب منفي در روايت ميشود.