چکیده:
پرواضح است که انرژی از عوامل موثر بر اقتصاد جهانی و ابزاری برای تأمین منافع و امنیت ملی و توسعه اقتصادی کشورهای جهان بوده است که در نتیجه جایگاه ویژهای را در روابط قدرت در نظام جهانی معاصر باز کرده و دسترسی به منابع انرژی برای تمامی سطوح سلسله مراتب قدرت جهان، اهمیتی استراتژیک پیدا کرده است. در این میان، ایران با واقع شدن در مرکز بیضی استراتژیک انرژی جهان و با در دست داشتن دومین منابع نفت خام و گاز طبیعی جهان، از جایگاه مهمی در حوزه تحولات انرژی جهانی برخوردار بوده است. از این رهگذر ایالات متحده با علم به این مهم، تلاش داشته با استفاده از اهرم فشار حداکثری و سیاست حذف ایران از معادلات انرژی جهانی، در راستای کشاندن جمهوری اسلامی ایران بر سر میز مذاکره و تحمیل شرایط خود، استفاده نماید. اما موضوع مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد آنست که اهداف سیاست مذکور صرفا اهداف اعلامی بوده و در ابعاد اعمالی اهداف دیگری نیز پیگیری گردیده است. لذا سوال اصلی پژوهش اینگونه بوده است که مهمترین اهداف و دستاوردهای اقتصاد سیاسی ایالات متحده امریکا از پیگیری سیاست حذف ایران از معادلات انرژی جهانی چیست؟ در پاسخ به سوال مذکور فرضیهی وجود اهداف پنهانی دیگری همچون کنترل رقبا و بدست آوردن بازارهای انرژی کشورهایی همچون ایران از طریق ابزار تحریم مطرح گردید. بطوریکه مطابق با آمارها و اطلاعات منتشر شده، ایالات متحده توانست با در پیش گرفتن سیاست مذکور در حوزه اقتصاد سیاسی به دستاوردهایی چون بدست آوردن بازار انرژی برخی از مشتریان نفتی ایران و کنترل رقبایی که به نفت ایران وابسته هستند، دست یابد.
این پژوهش بر آن است با روشی توصیفی- آماری- تحلیلی و با تکیه بر اطلاعات و آمارهای منتشر شده از سویEIA,IEA, BP به بررسی وضعیت عرضه و تقاضای نفت و گاز جهان و راهبرد حذف ایران از معادلات انرژی جهانی که با تاکید بر دو مولفه مذکور بپردازد.
It is clear that today energy has become one of the factors affecting the global economy and a tool to ensure national interests and security and economic development of the world, which as a result has opened a special place in power relations in the contemporary world system and access to energy resources for all. The levels of hierarchy of world power have become strategically important. Meanwhile, Iran is located in the center of the world's strategic energy oval and with the world's second largest source of crude oil and natural gas, has an important position in the field of global energy developments. Through this, the United States, knowing this, has tried to use the maximum leverage and the policy of removing Iran from the global energy equations, in order to bring the Islamic Republic of Iran to the negotiating table and impose its conditions. But the important thing to keep in mind is that the goals of this policy are purely declarative, and other goals are being pursued in practice. Therefore, the main question of the research will be what are the most important strategic goals of the United States in the policy of removing Iran from the global energy equations? In answer to the above question, the hypothesis of the existence of other hidden goals such as controlling competitors and gaining energy markets in countries such as Iran is raised. This research is based on descriptive-statistical-analytical method and relying on information and statistics published by EIA, IEA, BP to examine the situation of supply and demand of oil and gas in the world and the strategy of eliminating Iran from global energy equations. Pay the said component.
خلاصه ماشینی:
لذا سوال اصلي پژوهش اين گونه بوده است که مهم ترين اهداف و دستاوردهاي اقتصاد سياسي ايالات متحده امريکا از پيگيري سياست حذف ايران از معادلات انرژي جهاني چيست ؟ در پاسخ به سوال مذکور فرضيه ي وجود اهداف پنهاني ديگري همچون کنترل رقبا و بدست آوردن بازارهاي انرژي کشورهايي همچون ايران از طريق ابزار تحريم مطرح گرديد.
از مهم ترين موضوعاتي بوده اند که پژوهشگران اين عرصه همواره در آن قلم فرسايي کرده اند اما آنچه پژوهش حاضر را با ساير پژوهش هاي صورت گرفته در اين حوزه متمايز ميسازد در اين نکته نهفته است که با روي کار آمدن ترامپ و اعلام سياست حذف ايران از معادلات انرژي جهاني و به تبع آن تحريم کامل نفتي ايران ، بسياري از انديشمندان اين حوزه صرفا به بررسي ابعاد اعلامي اين سياست و تاثير اين سياست بر قيمت گذاريهاي منابع انرژي پرداخته و نهايتا اثربخشي يا عدم اثربخشي آن بر رفتار جمهوري اسلامي ايران را مورد تحليل قرار داده اند.
جدول شماره ١: ذخاير اثبات شده نفت و گاز در جهان (هزار ميليون بشکه ، ميليارد متر مکعب ) (٢٠١٩,BP) (رجوع شود به تصویر صفحه) چنانکه در جدول فوق قابل مشاهده است ، غرب آُسيا با در بر گرفتن ذخايري بيش از ٤٨ درصد ذخاير اثبات شده نفت در جهان رتبه نخست و امريکاي جنوبي و مرکزي در رتبه دوم و امريکاي شمالي در رتبه سوم جهان قرار داشته اند.