چکیده:
حقوق بشر از زمان تصویب اعلامیۀ جهانی در سال 1948م، مسیر جهانشمولی را درپیش گرفت و در میان رویکردهای مبتنی بر تنوع فرهنگی، اعلامیۀ وین در سال 1993م بهصراحت مهر تأییدی بر جهانشمول بودن آن زد. صدور اعلامیۀ حقوق بشر واکنشهای متفاوتی را در میان متفکران اسلامی موجب شد. گروهی بر این باور بودند که مفاد این اعلامیه منطبق با متون و منابع اسلامی است، دستهای دیگر در طیف مقابل از نگاه شریعت اسلامی در مقام انتقاد برآمدند، و گروهی در میانۀ این طیف، جمع بین آموزههای اسلامی و مفاد اعلامیه را تحت شرایطی امکانپذیر دانستند. در میان گروه سوم، عدهای بر آناند که با بازخوانی متون دینی میتوان به سازگاری میان اسلام و حقوق بشر دست یافت بهگونهای که قرائت اسلامی از حقوق بشر بهعنوان حاشیۀ تفسیر قابل پذیرش باشد. در این نوشتار، پذیرش اعلامیۀ حقوق بشر در اسلام بهعنوان حاشیۀ تفسیر اعلامیۀ جهانی حقوق بشر مورد بررسی قرار میگیرد. بررسیهای بهعمل آمده در این نوشتار حاکی از آن است که گزارۀ پیشگفته نمیتواند درست باشد؛ از یک سو بهرغم اشتراکات فراوان از نگاه بنیادی تبایناتی وجود دارد و از سوی دیگر، میان اعلامیۀ اسلامی و اعلامیۀ جهانی هیچ سلسلهمراتبی حاکم نیست.
Since its adoption in 1948, the Universal Declaration of Human Rights has moved along the path of universalism and, in the context of diversity-based approaches, the Vienna Declaration in 1993 clearly affirmed its universality. TheDeclaration of Human Rights has led to different reactions among Islamic thinkers. One group believed that the provisions of this Declaration were in accordance with Islamic texts and resources, while others were criticizing it from the Islamic Shari'a perspective; a group in the midst of this spectrum believed in the combination of Islamic doctrine and the provisions of the Declaration. Among the third group, there are some who believe that by revising religious texts one can reconcile Islam and human rights so that the Islamic readings of human rights can be accepted as a margin of interpretation. This article examines the Islamic Declaration of Human Rights (Cairo Declaration) as the margin of the interpretation of the Universal Declaration of Human Rights. This paper indicates that the above proposition cannot be right; on the one hand, in spite of a large number of commonalities, there is a fundamental distinction; on the other hand, it is not possible to think of a hierarchical relationship between the Islamic Declaration and the Universal Declaration.
خلاصه ماشینی:
Universal Islamic Declaration of Human Rights پاسخ ، با بهره گيري از داده هاي کتابخانه اي و استفاده از روش توصيفي- تحليلي، نخست بـه تبيين مفاهيم جهان شمولي، تنوع فرهنگي و نسبيت حقوق بشر پرداخته شده ، سپس حاشـيۀ تفسير به عنوان راه حل احترام به تنوع فرهنگي و اجراي جهان شمول حقوق بشر مورد بررسي قرار گرفته است ، آنگاه قابليت اعمال حاشيۀ تفسير در چالش ميـان اعلاميـۀ جهـاني حقـوق بشر و اعلاميۀ حقوق بشر اسلامي به بحث و بررسي گذاشته شده است .
ايـن نظريـه درمجموع مشروعيت حقوق بشر را که به دنبال ايجاد اصولي بـراي قضـاوت در مـورد رفتـار همه فرهنگ هاست زير سؤال ميبرد و بر آن است که برخي کشـورهاي قدرتمنـد بـا تأکيـد افراطي بر جهان شمولي، منافع ملي خود را ارزش جهاني فـرض مـيکننـد ( ,٢٠٠٤ ,Ishay .
برخي بر اين باورنـد کـه حاشـيۀ تفسـير مبتنـي بـر نسـبيت اخلاقـي بـوده و بـرخلاف جهان شمولي حقوق بشر است ، بااين حال ، ادبيات و رويۀ حقوقي استدلال روشني در خصوص ابتناي حاشيۀ تفسير بر نسبيت اخلاقي ندارد.
به عبـارت ديگـر، حقـوق طرح شده در آن نيز خود جهان شمول است ؛ بااين حال ، بر اساس اصل نسبيت معاهدات (مادة ٢٦ کنوانسيون ١٩٦٩ وين راجع به حقوق معاهدات ) اين سند تنها در ميان اعضـاي سـازمان همکاري اسلامي که آن را پذيرفته اند قابليت اجرا ميتواند داشته باشد و نمي تواند کشورهاي ثالث را متعهد کند و از سوي ديگر تمام امضاکنندگان اعلاميۀ قاهره در زمرة امضـاکنندگان اعلاميۀ جهاني نيستند؛ براي مثال ، يمن با اعلاميۀ جهاني مخالفت کرده و عربسـتان بـه آن رأي ممتنع داده است .