چکیده:
عدالت اقتصادی یکی از اصول اقتصاد اسلامی به شمار آمده و پژوهشگران این عرصه تاکنون نظریهها و پژوهشهای گستردهای در راستای مبتنی کردن توصیههای سیاستی اقتصادی بر این اصل مهم انجام دادهاند. هدف از این مقاله معرفی حدکفاف بجای خط فقر و ارائه معیاری جهت اندازهگیری حدکفاف در اقتصاد اسلامی است. ابتنای نظریۀ عدالت اقتصادی بر «استحقاق» تمرکز این دسته از پژوهشها بر تبیین هرچه بیشتر و دقیقتر این انگاره را در اقتصاد اسلامی میطلبد. عدالت اقتصادی در آموزههای اسلامی مستلزم این است که دستکم به چهار استحقاق حد کفافی، توازن، سهمبری عوامل تولید و اعتدالی−عرفی، جامه عمل پوشانده شود.
در این مقاله با روش توصیفی−تحلیلی و با استفاده از روشهای ریاضی به تبیین کرانه پایین حد کفاف فقر و ارائه راهکارهایی برای برآورد آن پرداخته و در ضمن به مقایسه آن با خط فقر در اقتصاد متعارف خواهیم پرداخت. نتیجه این مقاله نشان میدهد خط فقر و کرانۀ پایین حد کفاف دو معیار کاملاً جداگانه بوده و براساس روایات میتوان اولین نقطه عطف توزیع درآمد را حد کفاف در نظر گرفت و در بیشتر مواقع حد کفاف بالاتر از خط فقر قرار میگیرد.
Economic justice is one of the principles of Islamic economics and researchers in this field have done extensive theories and studies in order to base economic policy recommendations on this important principle. Basing the theory of economic justice on "entitlement" requires the focus of this group of studies on explaining this idea more and more accurately in Islamic economics. Economic justice in Islamic teachings requires that the society be covered by at least four entitlements: adequacy, balance, share of production factors and customary moderation. In this article, with a descriptive-analytical method and using mathematical methods, we will explain the lower limit of poverty and provide solutions to estimate it, while comparing it with the poverty line in a conventional economy. The result of this article shows that the poverty line and the lower limit of sufficiency are two completely separate criteria and according to the narrations, the first turning point of income distribution can be considered as sufficiency and in most cases the sufficiency is above the poverty line.
خلاصه ماشینی:
ایشان با توجه به ادله روایی مانند «الحاق به عموم مردم» و «حرمت اکل مال به باطل» نتیجه میگیرد که حد مجاز مصرف (مصرف عادلانه) در حد متوازن و متعارف است؛ امّا در مورد اینکه میزان متعارف چگونه اندازهگیری میشود و در زمینه معرفی کالای ضروری و اینکه تا چه میزان این نوع کالاها باید برای افراد نیازمند تأمین شوند راهکاری ارائه نمینماید.
در بیشتر کشورهای کمتر توسعهیافته آمارهای قابل اعتمادی برای اندازهگیری فقر و توزیع درآمد و سطح حداقل معاش وجود ندارد و در برخی اقتصادهای روستایی مبتنی بر کشاورزی نیز خانوارها کالاهایی را در روستا تولید میکنند که برای مصرف خود خانوار استفاده میشود و میزان مصرف این کالاها نیز باید در خط فقر محاسبه شود (همان، ص13).
جدول 1: سهم هزینههای تغذیه از کل هزینههای خانوار برحسب دهکهای هزینهای (منبع: یافتههای تحقیق) بنابراین اگر از دهکهای انتهایی که دارای درآمد بالاتری نسبت به متوسط جامعه هستند، صرف نظر نموده و هزینه سبد مطلوب یادشده را بر 28 درصد تقسیم کنیم به هزینه لازم برای کسب حداقل استانداردهای زندگی خواهیم رسید که برای یک نفر بزرگسال مورد نیاز است که این مقدار همان خط فقر مطلق برای اقتصاد ایران خواهد بود.
حال در گام اول جهت تعیین حد کفاف معیشت، با استفاده از تعاریف «متغیرهای اقتصادی» که در گزارش رسمی مرکز آمار ایران منتشر میشود، متغیر وضعیت را برای تفکیک افراد فقیر از غیرفقیر را مشخص نموده و سپس با مراجعه به روایات و نظرات فقها، به مصداق دقیق «خانوار فقیر» دست خواهیم یافت.
معیار معرفی شده برای کرانۀ پایین حد کفاف مورد استفاده قرار گرفته و در هر سه فرض فوق صادق است که تابع توزیع متقارن یا غیرمتقارن باشد.