چکیده:
جهانیسازی یا جهانیشدن فرایندی است که اکنون درجهت تحمیل ارزشهای غرب به دیگر ملتها تعریف و دنبال میشود؛ حالآنکه جهانیسازی فرهنگ اسلامی از مهمترین اهداف اسلام است که در رسیدن به نظم نوین جهان نیز نقشی اساسی دارد. یکی از راهبردهای جهانیسازی فرهنگ اسلامی «پیشرفت اقتصادی» است که چگونگی ارتباط میان این دو متغیر مسئلۀ اصلی در این مقاله است. درصورت اثبات و تبیین این راهبرد، مدیریت و جهاد اقتصادی حائز مرتبۀ جدیدی بسیار فراتر از تأمین معیشت مسلمانان و رفاه دنیوی ایشان میشود و حکمت تمرکز رهنمودها و شعارهای رهبر انقلاب در این حوزه نیز آشکارتر میگردد. روش در این پژوهش تحلیلی و استنباطی در چهارچوب نظری اقتصاد سیاسی است و یافتهها نشان میدهد که «پیشرفت اقتصادی» برمبنای تفکر اسلامی مؤلفههایی بسیار متفاوت با توسعۀ اقتصادی موردنظر غرب دارد. این متغیر از جهات مختلف ازجمله ابتنای جدی پیشرفت اقتصادی بر مبانی فرهنگ اسلامی، ایجاد رقیب و گاه بدیل مناسب برای نظامهای اقتصادی سکولار، اثبات کارآمدی نظام اسلامی از طریق تأمین نیازهای اساسی مردم، اعتلای فرهنگ اسلامی در سایۀ نشاط و جلب مشارکتهای اجتماعی، افزایش تعاملات بینالملل، تأمین هزینههای تبلیغ و رسانه، و افزایش ایمان و عرق مذهبی مسلمانان میتواند موجبات جهانیسازی فرهنگ اسلامی را فراهم کند و تحقق آن را تسریع بخشد.
Globalization is a process that is now being defined and pursued in order to impose Western values on other nations; However, the globalization of Islamic culture is one of the most important goals of Islam, which also plays a key role in achieving a new world order. It seems that one of the strategies for globalization of Islamic culture is "economic progress" and how the relationship between these two variables is the main issue of this article. If this strategy is proved and explained, management and economic jihad will have a new level far beyond providing for the livelihood of Muslims and their worldly welfare, and the wisdom of concentrating the guidelines and slogans of the Supreme Leader in this area will become clearer. The method of this research is analytical and inferential in the theoretical framework of political economy and the findings showed that "economic progress" based on Islamic thought has very different components from the economic development desired by the West. This variable in various ways including; Serious foundation of economic progress on the foundations of Islamic culture, creating a suitable competitor and sometimes alternative for secular economic systems, proving the efficiency of the Islamic system by meeting the basic needs of the people, promoting Islamic culture in the shadow of vitality and attracting social participation, increasing international interaction, propaganda and The media, increasing the faith and religious perspiration of Muslims, can facilitate the globalization of Islamic culture and accelerate its realization.
خلاصه ماشینی:
اين متغير از جهات مختلـف ازجملـه ابتناي جدي پيشرفت اقتصادي بر مباني فرهنگ اسلامي ، ايجاد رقيب و گـاه بـديل مناسـب براي نظام هاي اقتصادي سکولار، اثبات کارآمدي نظام اسلامي از طريق تأمين نيازهاي اساسي مردم ، اعتلاي فرهنگ اسلامي در سايۀ نشـاط و جلـب مشـارکت هـاي اجتمـاعي ، افـزايش تعاملات بين الملل ، تأمين هزينه هاي تبليغ و رسانه ، و افزايش ايمان و عرق مذهبي مسـلمانان مي تواند موجبات جهاني سازي فرهنگ اسلامي را فراهم کند و تحقق آن را تسريع بخشد.
طبيعتا، هنگامي که پيشرفت اقتصادي تا اين اندازه به مباني فرهنگي جامعه وابسته اسـت ، و باتوجه به آن که ثروت و رفاه همواره براي جوامع انساني جاذبه دارد و حرکت آفرين است ، مي تواند نقش مغناطيس اوليه و حسن شروع را در تعامل و ارتباط ميان کشـورها ايفـا کنـد؛ به گونه اي که افراد و انديشمندان جذب موفقيت هاي اقتصادي ، رفاه ، و امکانات مادي مي شوند و در جست وجوي عوامل و اسرار آن به فرهنگ غني اسلام و کارآمدي آن مـي رسـند.
تاجايي که از اين مسئله مي توان با عنوان «نظريۀ بحران »، که سرمايه داري با آن روبه رو شده اسـت ، يـاد کـرد (نمازي ١٣٨٩: ٢٠٥- ٢٠٦)، اما در نظام اقتصادي اسلام مفهوم عـدالت اجتمـاعي براسـاس جهان بيني توحيدي ، ديدگاهي متفاوت دربارة انسان ، طبيعت ، و مناسبت هاي فـرد و جامعـه تعريف مي شود.