چکیده:
فارابی به عنوان موسس تفکر فلسفی در سنت اسلامی توجه ویژه به بحث خلقت و آفرینش نشان میدهد؛ خلقت همان فاعلیت وجودی خداوند است که در پرتو آن ساحت امکانی وجود تحقق مییابد اما ارائه تبیین منطقی و عقلانی از این مسئله وجهه همّت فیلسوفان مسلمان است. فارابی با طرح نظریه فیض و پیریزی اصول متافیزیکی خویش در صدد تبیین عقلانی خلقت است و برای نخستین بار این بحث را در چارچوب کاملا عقلی و منطقی ارائه میدهد. فارابی با طرح این نظریه نسبت تمام وجودات امکانی با وجود واجب را در روشنگاه نور عقل رویتپذیر میسازد و امکان پدیداری منطق عقلی وجود را فراهم میکند. این سیاهه تلاشی است برای نمایاندن طرح ابتکاری و بنیادین فارابی.
خلاصه ماشینی:
در نظر فارابی وجود را نمیتوان از مقومات موجودات دانست، بلکه وجود از جمله عوارض لازم آنها محسوب میشود، البته وجود از جمله لواحقی نیست که بعد از ماهیت و فعلیت یافتن ماهیت بدان ملحق گردد؛ چراکه هر لاحقی به ماهیت از دو حال خارج نیست یا از ذات خود ماهیت لاحق اوست و لازمه ذاتش است، در نتیجه معلول ماهیت ویا اینکه بواسطه غیر ذات ماهیت بر او عارض میشود.
«نسبت همه موجودات به واجب بدین صورت است که او مبدع امری ( یعنی معلول اول) است که واسطهای بین او و آن چیزی نیست واز طریق او علت دیگر اشیاست»(فارابی، 1349/ب: 4) بدین سان، فارابی برای ابداع دو بیان دارد: 1- ابداع یا به معنا ایجاد شیء است، بدون اینکه مسبوق به ماده وزمان باشد و2- یا به این معنا که هیچ واسطهای غیر از فاعل در میان نباشد.
(طوسی، 1384، نمط5: 680- 679 و نمط 6: 842) اما فارابی عبارتی دیگری نیز در عیون المسائل دارد که همین دیدگاه ابن سینا را تایید مینماید: « و خداوند علت مبدَع اول( صادر اول) میباشد و ابداع همان حفظ ادامه شیءای است که وجود لذاته ندارد، و این تداوم به هیچ کدام از علتها بجز ذات مبدِع( خداوند) متصل نمیشود.
وهر چیزی که با فاعل غیر منافی باشد و فاعل نیز به فاعلیت خویش آگاه باشد، بدین معنی است که این فعل به جهت اینکه مناسب با فاعل است، مراد ومقصود اوست (فارابی، 1371: 37)، بلکه وجود موجود اول به خاطر ذاتش است و از ملحقات جوهر، وجود و از توابع صادر نخستین این است که سایر آفریدهها از او صادر میشوند.