چکیده:
در این مقاله، در باب تغییرپذیری معنای شایستگی مدیریت نزد اعضای گروه هایی که با مدیران در ارتباط اند استدلال شده و انجام پژوهش تجربی در خصوص آن پیشنهاد شده است. سپس کاربرد این پیشنهاد از طریق انجام یک پژوهش کیفی با روش پدیدارنگاری و مشارکت 33 نفر از کارکنان یک سازمان به نمایش گذاشته شده است. داده های پژوهش توسط انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آنها حاکی از وجود شش شیوه تجربه از شایستگی مدیریت نزد این افراد است که به لحاظ کیفی با هم متفاوت اند: شایستگی به مثابه مرجعیت، به مثابه توسعه دهندگی، به مثابه فعال کنندگی، به مثابه کارگردانی، به مثابه نهادسازی و به مثابه نمایندگی. به علاوه، این شیوه ها در سلسله مراتبی متشکل از چهار سطح مدیریت شخصی، مدیریت کارکنان، مدیریت کار و مدیریت بستر انجام کار جای میگیرند که بیانگر تفاوت ساختاری آنها در کنار تفاوت معناییشان است.
In this article, it is argued that there is variation in the meaning of managerial competence for members of groups dealing with managers, and empirical study is proposed to grasp it. Next, application of this proposal is shown through a qualitative study using phenomenography method with 33 participants from employees of an organization. Research data is gathered through semi-structured interviews, and analysis shows six qualitatively different ways of experiencing managerial competence: Competence as being referral, as being developer, as being enabler, as being director, as being institutionalizer, and as being representative. In addition, these ways of experiencing are seen as embedded in a hierarchy constituted by four levels of personal management, employees’ management, work management and work foundation management; which shows their structural differences besides differences in their meanings.
خلاصه ماشینی:
داده های پژوهش توسط انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و تجزیه وتحلیل آن ها حاکی از وجود شش شیوه تجربه از شایستگی مدیریت نزد این افراد اســت که به لحاظ کیفی با هم متفاوت اند: شــایســتگی به مثابه مرجعیت ، به مثابه توســعه دهندگی ، به مثابه فعال کنندگی، به مثابه کارگردانی، به مثابه نهادســازی و به مثابه نمایندگی.
روابط ســـاختاری تمییزدهنده و مرتبط کننده معانی متفاوت تجارب کارکنان از شایستگی مدیریت کدام اند؟ ٢- مبانی نظری و پیشینه پژوهش ٢-١- شایستگی مدیریت هافمن ٦ [١٤] لفظ شایستگی را فاقد تعریفی میداند که به طور گسترده پذیرفته شده باشد و میگوید پژوهشـگرانی که در این حوزه کار میکنند معانیای ایجاد کرده اند که نمایانگر کانون توجه تلاش های آن ها در استفاده از رویکرد شایستگی در کارشان است و این مسئله موجب تولید یک مفهوم چندوجهی شده است که شایستگی نامیده می شود.
مراحل تجزیه وتحلیل داده ها [٣٣] با توجه به مراحل کلی بالا که ماهیت تکراری و بازگشــتی نیز دارند، پس از انجام مطالعه متن مصاحبه ها برای آشنایی و گردآوری بخش هایی که با پدیده شایستگی مرتبط بودند، در گام سوم تا ش شم برای یافتن عناصر متغیر افق درونی و عنصر ارجاعی تجارب از روش کدگذاری و طبقه بندی کیفی کرسول ١٩ [٣٤] با قید محدود ماندن به تجربه کارکنان در کدگذاری و مفهوم پردازی با توجه به جنبه چیستی تجربه در طبقه بندی کمک گرفته شد، زیرا افق درونی دربرگیرنده همه نمودهای مختلف ممکن یک ابژه به شــیوه خاصــی اســت که از منظر ســوژه دیده می شود و در کنار هم آن ابژه را می سازند [٢٥].