چکیده:
رنج دریافتی درونی - عاطفی (در مقابل درونی - معرفتی / ارادی و جسمانی) است که همۀ ابنای بشر بهنوعی با آن آشنا هستند و آن را در زیست درونی خود تجربه میکنند. ازاینجهت، رهایی از آن یکی از مهمترین مسائلی است که هر انسانی به آن نظر دارد. ابوسعید ابوالخیر بهعنوانِ عارف مسلمان و بودا در کسوت بنیانگذار یک سنت دینی - معرفتی، در باب علت رنج و راه رهایی از این وضعیت نامطلوب سخنانی گفتهاند. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی، درصدد تبیین نگاه این دو متفکر برآمده است. به نظر میرسد که در مقایسۀ بین این آرا، هم بودا و هم ابوسعید، بهنحوی مسئلۀ رنج را با «ناآگاهی»، «خود» و «خواست» پیوند دادهاند و «معرفت» و «اخلاق» را راهی برای رهایی از آن معرفی کردهاند. البته تفاوتهای مهمی در تحلیل همین دو نکته به چشم میخورد که ناظر به فهم متفاوت آنها از هستی، انسان و غایت اوست.
Suffering is an internal-emotional perception (versus internal-cognitive/voluntary and bodily) that all human beings have had such feeling in their life anyhow. So, deliverance from it, is one of the most important problems of people. Abu Said Abi'l-Khayr as a Muslim Mystic and Buddha as a founder of a religious-wise tradition, have paid attention to the origin of suffering and the path of deliverance from this undesirable condition. In this article, we have tried to explain the views of these two thoughtful men, by descriptive-analytic method. In comparison between their views, we find that both of them have made some kind of connection between "suffering” and both "ignorance" and "self". They think that by "true knowledge" and "good morality" we can be delivered from suffering at all. Nonetheless, there are some important differences between their views and prescriptions.
خلاصه ماشینی:
ابوسعید ابوالخیر نیز زندگی انسان دچار نفسانیت را سراسر رنج معرفی میکند و با ارائـۀ طریقۀ سِیروسلوکی خاص ، چگـونگی رهـایی از ایـن وضـعیت نـامطلوب را تعلـیم دهـد؛ بنابراین ، تحقیق پیش رو در اطراف سه پرسش سامان یافته است : ١ـ دیدگاه بودا در باب منشأ رنج و راه رهایی چیست ؟ ٢ـ دیدگاه ابوسعید ابوالخیر در باب منشأ رنج و راه رهایی چیست ؟ ٣ نقاط اشتراک و افتراق بین این دو دیدگاه از چه قرار است ؟ تحقیق مستقلی در باب دیدگاه ابوسعید دربارٔە مسئلۀ رنج صورت نگرفتـه اسـت ؛ امـا مطالبی در برخی کتب و مقالات هست که با ایـن موضـوع ارتبـاط دارد.
راه و غایت رهایی جهل که در سرسلسلۀ علل رنج مکرر انسانی قرار دارد، در حـوزٔە امـر عـاطفی / بـدنی و روانشناختی / ارادی نیز خود را ظاهر میسازد کـه همانـا دلبسـتگی و خـواهش اسـت ؛ بنابراین ، همۀ ابعاد وجودی انسان درگیر چنین وضعیت اسفباری است و طریقی که بـودا برای رهایی مطرح میکند نیز باید همۀ ابعاد وجودی انسان را آمادٔە رهایی کند: ١ـ این پاسخ باید جواب گوی فقدان معرفتی باشد (ُبعد شناختی).
آنچـه از عبـارات منقـول از ابوسعید میتوان استنتاج کرد، رنج را صرفاً در حیطۀ انسانی برقرار میداند و در نسبت با زندگی ذهنی - روانی انسان تحلیل و تبیین میکند؛ بنابراین ، وجه متافیزیکی در تبیـین حقیقت و محدودٔە حضور رنج ، به بودا این امکان را میدهد تـا بـه نـوعی تلقـی خـاص از هستی دست پیدا کند که در حیطۀ آگاهی فهم عرفی نیست و نیازمند تأمل باریک بینانه است ؛ اگرچه درون نگری و یافته های فهم عرفی را نیز رد نمیکند.
“Four Noble Truth”, Encyclopedia of religion, editor: Lindsay Jones, Vol 4, pp.
“Nirvãna”, Encyclopedia of Religion, editor: Lindsay Jones, Vol 10, pp.