چکیده:
ریچارد رورتی در رابطه دین و علم در فرهنگ غربی معتقد است که از قرن هفده به بعد فلسفه نقش میانجی را بین این
دو بازی کرده است تا هرکدام قابلیتهای توصیفی و پیشگویانه خود را بهتر بشناسند. چنین تنشی در فرهنگهای شرقی
وجود ندارد و اساسا فلسفه چنین نقشی را بر عهده نگرفته است. مقاله حاضر با طرح تنش بین عرفان و کلام در فرهنگ
ایرانی بهعنوان جایگزین تقابل غربی دین و علم» سعی دارد به تحلیل نقش این تنش در مبانی زیباییشناسی بپردازد.
ادبیات و شعر کلاسیک فارسی گواه خوبی بر این مدعا است که تنشی دائمی بین دو رویکرد عرفانی یا اهل باطن و
رویکرد کلامی, فقهی یا اهل ظاهر برقرار بوده است و هر دو گروه سعی کردهاند دیگری را به کجفهمی و یا بیدینی متهم
کنند. در دوران معاصر این تنش همچنان حضور دارد. نوشته حاضر روششناسی حوزه مطالعاتی زیباییشناسی است که با
تحلیل و تطبیق رویکردهای مختلف مقدمات و مبادی ورودی بحث را فراهم میکند. از طریق بازخوانی این تعارض و
یافتن مصادیق و معانی آن میتوان ریشههای نظری هنر و زیباییشناسی را باز یافت و امروزی کرد.
خلاصه ماشینی:
روش شناسي زيباييشناسي ايراني اسلامي با توجه به رابطه عرفان و کلام تاريخ دريافت : ٩٩/٠٤/٠٧ مجيد حيدري ١ تاريخ پذيرش : ٩٩/٠٥/١٧ کد مقاله : ٧٦٥٦٣ چکـيده ريچارد رورتي در رابطه دين و علم در فرهنگ غربي معتقد است که از قرن هفده به بعد فلسفه نقش ميانجي را بين اين دو بازي کرده است تا هرکدام قابليت هاي توصيفي و پيش گويانه خود را بهتر بشناسند.
مقاله حاضر با طرح تنش بين عرفان و کلام در فرهنگ ايراني به عنوان جايگزين تقابل غربي دين و علم ، سعي دارد به تحليل نقش اين تنش در مباني زيباييشناسي بپردازد.
com 11 ١- مقدمه در جستجوي مباني زيباييشناسي ايراني اسلامي بهتر است به جاي روي آوردن به يک قرائت مسلط (رويکرد عرفاني) سعي شود تنش ذاتي و دروني اين گفتمان مورد تحقيق و بحث قرار بگيرد.
در واقع به جاي اينکه رويکرد عرفاني (که نزديک به سنت گرايان هست ) را تنها مبناي زيباييشناسي ايراني اسلامي بدانيم بهتر است تز، آنتيتز و سنتز اين بحث را مورد توجه قرار دهيم و يا به بيان ديگر تنش فرهنگي و دروني اين مسأله را مو شکافي کنيم تا به درکي عميق تر از اين مباني دست يابيم .
در نوشته حاضر سعي شده است به جاي فرض گرفتن مترادف هاي کلمه هنر و زيبايي، گفتمان عرفاني در تقابل با گفتمان کلامي مورد نظر قرار بگيرد تا ديالوگ تاريخي اين دو در تقابل با هم و نتيجه آن بر مباني زيباييشناسي مورد توجه باشد.
In Science, Religeon and the Human Experience, Edited by James Proctor, Oxford University Press.