چکیده:
ترجمۀ شعر از مسائل جنجالی و مورد اهتمام در حوزه ترجمه است و در این باره نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی آن را محال دانستند و برخی دیگر در این میان، ترجمۀ شعر به شعر در حوزۀ شعر سنتی را تأیید کرده و نمونههای موفقی ارائه کردهاند. در ترجمۀ شعر نو (شعر نیمایی) شرایط متفاوت است، زیرا شعر نو به موسقی داخلی اهمیت زیادی میدهد. موسیقی داخلی بر مبنای شگردهای زبانی (استعارههای نو، تکرار، جناس، طباق، اغراق، توازی و...) و هنرسازههای معنایی (نمادپردازی، کاربرد اسطوره و...) استوار است. بدر شاکر السیاب دارای ابداعات شعری و آفرینشهای زبانی متعددی است و ترجمۀ شعر او به گونهای که کمترین میزان ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد، دشوار است. این مقاله سعی کرده است ویژگیهای زبانی شعر او و دشواریهای ترجمۀ اشعارش را واکاوی کند. نتیجه کلی این است که مترجم قادر است با برخی شگردهای زبانی در زبان مقصد و دقت در معادلیابی واژگانی، کمترین ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد.
Poetry translation is one of the most controversial and important issues in the field of translation about which different opinions have been presented. Some considered it impossible, while others endorsed the translation of poetry into traditional poetry and provided successful examples. The situation is different in translating modern poetry (lit. Nima poetry), because modern poetry gives great importance to internal music. Internal music is based on linguistic techniques (modern metaphors, repetition, pun, antithesis, exaggeration, parallelism, etc.) and semantic figures of speech (symbolism, the use of myth, etc.). Badr Shakir al-Sayyab has numerous poetic innovations and linguistic creations, and it is difficult to translate his poetry in such a way that it has the least amount of phonetic and semantic loss. This article seeks to explore the linguistic features of his poetry and the difficulties of translating his poems. The general conclusion is that the translator is able to make the least phonetic and semantic loss using some linguistic techniques in the target language and accuracy in finding lexical equivalence.
خلاصه ماشینی:
شمس لنگرودي به نقل از اوکتاويو پاز دربارة ترجمۀ شـعر مـيگويـد: «متـرجم بايـد در کار ترجمه به متن غايب اثر دست يابد، به آنچه در جوهر يک اثر پنهان اسـت ، يـا شـايد بـا کمي تسامح بشود گفت مترجم بايد به نيت خالق اثر، به آنچه او ميخواهد بگويد برسـد نـه به آنچه ميگويد» (لنگرودي، ١٣٩٠: ٢٥)؛ اين جمله از کساني که سال هـا تجربـۀ ترجمـه را دارند، نشان ميدهد آزاديهاي مترجم در ترجمۀ شعر گسـترده اسـت و بـه چيـزي محـدود نميشود جز ميزان ابداع و آفرينش مترجم .
٥. دشواريهاي ترجمۀ شعر سياب سياب مانند همه شاعران صاحب سبک و تأثيرگذار، ويژگيهايي دارد که منحصربه فرد است و مترجم آثار او بايد اين ويژگيها را بشناسد تا بتواند ترجمه اي مقبول ارائه دهد.
يافتن واژه ها يا عبارت هاي کليدي شعر مترجم شعر نو بايد واحد ترجمه را جمله و گاه بند شعري بداند؛ به اين معنا که پايان سـطر، پايان جمله نيست و معنا کامل نشده است .
٢- مناسب ترين شيوه براي ترجمۀ شعر نو، ترجمه به نثر است که ميتواند عمق معنايي و ظرافت هاي شکلي را به زبان مقصد منتقل کند.
٥- يافتن واژه ها يا عبارت هاي کليدي شعر و ترجمۀ زيبا و دقيق آن ها، معادل يابي براي اسطوره ها و توضيح داستان آن ها، انتقال زبان نمادين ، انعکاس بازيهاي زباني شاعر به ترجمه ، برخي از دشورايهاي ترجمۀ شعر سياب است .