چکیده:
آنتوان برمن نظریهپرداز حوزۀ مطالعات ترجمه بر آن است که در ترجمه بهخصوص ترجمۀ نثر اتفاقاتی میافتد که میتوان آنها را در 13 عنوان جای داد. به اعتقاد وی، با روش تحلیل منفی میتوان این 13 مورد را در متون ترجمه شده مورد بررسی قرار داد. این پژوهش قصد دارد با پیاده کردن این نظریه روی دو ترجمه از رمان بوف کور نوشتۀ صادق هدایت که توسط الدسوقی و عدس به عربی ترجمه شدهاند، نشان دهد که این نظریه را میتوان جزو جهانیهای ترجمه دانست. بررسی این ترجمهها نشانگر آن است که تمامی این 13 مورد در ترجمۀ این رمان، جز آراستهسازی قابل تطبیق است و علت دست نیافتن به آراستهسازی در ترجمۀ این نثر آن است که نوع این نثر رمان است و آن هم از نوع مدرن و هدف نویسنده و در نتیجه مترجم رمان از زیباسازی و استفاده از آرایهها تا حد زیادی به دور است. در نهایت این نظریه دارای اشکالاتی هنگام پیادهسازی است، اما چارچوب نسبتاً کارآیی در بررسی متون ترجمه شده است و میتوان آن را جزو جهانیهای ترجمه دانست.
Antoine Berman, a theorist in the field of translation studies, believes that some events happen in translation, especially prose translation, which could be categorized under thirteen titles. He believes that using negative analysis method, we can examine these thirteen categories in translated texts. Implementing this theory on two Arabic translations of Sadegh Hedayat's novel , TheBlind Owl, by Al-Dasughi and Adas, we try to prove that this theory can be considered as universals of translation. The analysis of these translations shows that all the thirteen titles exist in the translated novel except for beautification. The reason for not achieving beautification in the translation of this novel is because it is a modern prose; since the objective of the author and thus the translator of the novel is far from beautifying and using stylistic devices. Finally, despite some drawbacks in implementation, the theory has a relatively efficient framework for reviewing translated texts and can be considered among universals of translation.
خلاصه ماشینی:
همچنين مقالات ديگري به شرح زير نيز انجام شده است : - «نظري بر روند پيدايش نظريه هاي ترجمه و بررسي سيستم تحريف متن از نظر آنتوان برمن » نوشتۀ فاطمه مهديپور، مجلۀ کتاب ماه و ادبيات ، سال ١٣٨٩.
همچنين مقالاتي در نقد ترجمه از زبان عربي به فارسي و فارسي به عربي به نگارش درآمده است که در زير به آن ها اشاره ميشود: - «نقد و بررسي ترجمۀ شهيدي از نهج البلاغه براساس نظريۀ گرايش هاي ريخت شکنانه آنتوان برمن » نوشتۀ شهرام دلشاد و همکاران ، دوفصلنامۀ مطالعات ترجمه قرآن و حديث ، دانشگاه تربيت مدرس ، سال ١٣٩٤.
عبارت مورد نظر «سوراخ سنبه » است ؛ سوراخ سنبه به مجاز به معناي گوشه و کنار يا حفره يا پستويي ناشناخته و دور از دسترس است (انوري، ١٣٨٢، ج ٥: ٤٣٠٧) که در ترجمۀ آن الدسوقي «جوانبه وحناياه » را به کار برده است و عدس از «کل أجزائه و تفاصيله » بهره برده است ؛ هر دو ترجمه ، نوعي از واضح سازي هستند که برمن از آن سخن به ميان آورده است ؛ چراکه صورت مجازي موجود در عبارت را از بين برده و علاوه بر آن ، صورت آوايي ناشي از تکرار حرف سين در ترکيب اين دو کلمه تخريب شده است که ميتوان آن را گونه اي از تضعيف کيفي دانست .