چکیده:
کتاب کلیلهودمنه را برزویۀ طبیب به پهلوی و دو سده بعد ابنمُقَفَّع به عربی برگرداند. بعدها در سدۀ ششم هجری بهدلیل از بین رفتن اصل پهلوی، همین ترجمۀ عربی اساس کار ترجمۀ مترجمانی چون نصرالله منشی و محمد بن عبدالله بخاری قرار گرفت. این مقاله درصدد است که با تکیه بر شیوۀ وصفی- تحلیلی و براساس نظریۀ یوجین نایدا در زمینۀ ترجمه، شباهتها و تفاوتهای دو ترجمۀ مذکور را با تکیه بر باب «زاهد و راسو» بررسی و میزان انطباق این ترجمهها را با نظریۀ مذکور واکاوی کند. نتایج این پژوهش نشان میدهد هر دو مترجم با فاصله گرفتن از ترجمۀ لفظ به لفظ که در آن زمان بسیار معمول بوده با تکیه بر مهارت سخنوری و ایجاد برخی تعدیلات، خواننده را غرق گفتمان داستان کردهاند؛ اما نصرالله منشی دغدغۀ بیشتری در زمینۀ ایجاد تأثیر و انتقال پیام اصلی متن به مخاطب داشته است. بنابراین، تعدیلات بیشتری در ترجمه ایجاد کرده و در این راه آیات قرآنی، احادیث، اشعار و امثال عربی را به متن ترجمۀ خود افزوده و به خصوصیات ترجمۀ پویا در نظریۀ نایدا نزدیکتر شده است. این در حالی است که بخاری که بنا بر دستور شاه -مخاطب ترجمۀ وی- مأمور پایبند ماندن به متن اصلی بوده با باقیماندن در حصار جزئیات و چارچوب داستانها به ویژگیهای ترجمۀ صوری نایدا متمایل است؛ او نیز گاه بهخاطر تفاوتهای بینازبانی و بینافرهنگی، تغییرات اندکی در متن ترجمه ایجاد میکند که بسامد و میزان این تغییرات در مقایسه با ترجمۀ منشی بسیار اندک است.
Kalila and Demna was translated into Pahlavi language by Borzuya and two centuries later into Arabic by Ibn al-Muqaffa'. Later, in the sixth century AH, as the Pahlavi version was lost, the Arabic translation became the basis for translators such as Nasrullah Munshi and Muhammad ibn Abdullah Bukhari. This article seeks to examine the similarities and differences between the two translations by focusing on the story of the Pious Man and the Skunk. For this purpose, the present article relies on the analytical-descriptive method and Eugene Nida’s Translation theory. The results of this study show that both translators, by distancing from word-for-word translation, which was very common at the time, relied on eloquence and made adjustments and immersed the reader in the discourse of the story. However, Nasrullah Munshi was more concerned with delivering the proper effect and conveying the main message of the text to the audience. Therefore, he made more adjustments in his translation and hence, added Quranic verses, hadiths, poems and Arabic proverbs to his translation which became closer to Nida's dynamic equivalence. On the other hand, Bukhari, on the order of the Shah who was the audience of his translation, remained faithful to the original text, sticking to the details and frameworks of the stories, hence, it is inclined toward Nida’s features of formal equivalence. Yet, he also sometimes makes minor adjustments in translation due to cross-cultural and cross-lingual differences, which are not very frequent compared to Munshi’s translation.
خلاصه ماشینی:
١. هدف و سؤال هاي تحقيق هدف اين پژوهش مقايسۀ دو ترجمۀ نصرالله منشي و محمد بخاري از اصل عربي کتاب کليله ودمنۀ ابن مقفع با تکيه بر نظريۀ يوجين نايدا١ است و در اين راه ، اين پژوهش با سؤالات زير روبه رو است : 1- Eugene Nida ١- ميزان انطباق نظريۀ يوجين نايدا بر دو ترجمۀ مورد بررسي به چه ميزان است ؟ ٢- با توجه به تقسيم بندي انواع ترجمه توسط يوجين نايدا، هرکدام از اين ترجمه ها به کدام نوع ترجمه تعلق دارند؟ ٢- وجوه اشتراک و اختلاف دو ترجمۀ مورد بررسي کدام است ؟ ٢.
روش تحقيق شيوة انجام اين پژوهش وصفي - تحليلي مبتني بر تحقيقات کتابخانه اي است ؛ به اين صورت که براي انجام تطبيق دو ترجمۀ نصرالله منشي و محمد بخاري با اصل عربي ابن مقفع ، تنها بر نمونه هايي از متن باب زاهد و راسو تکيه و تلاش کرده ايم نظريۀ يوجين نايدا در زمينۀ ترجمه را اساس بررسيهاي خود و تحليل ترجمه هاي بررسي کنيم .
در نگاه وي ترجمۀ تحت اللفظي وفادار به متن ، فقط حاوي ارزش هاي فخرفروشانه است و تأثير منفي در ترجمۀ کتاب مقدس داشته است (همان : ٦١)؛ بنابراين ، او وارد درگيريها و تقابل هاي ترجمۀ تحت اللفظي وآزاد نميشود و مفاهيم جديدي چون تعادل صوري و تعادل پويا را مطرح ميکند تا تأکيد در امر ترجمه به سمت مخاطب متمايل شود و ترجمۀ کتاب مقدس براي خوانندگاني که هيچ علم و دانش خاصي در اين زمينه ندارند نيز به سادگي قابل فهم باشد.
فيلسوف گفت که آورده اند در حکايات که : تحليل ترجمه ها: نصرالله منشي اين سه خط ترجمۀ ابن مقفع را حدود ٢٠ سطر ترجمه کرده و در اين سطور تسلط کامل خويش بر زبان و ادبيات عربي را به رخ ادباي معاصر خود کشيده است .