چکیده:
فلسفههای مضاف گونههای مختلفیاند که «فلسفه ارزش» یکی از آنهاست. در فلسفه ارزش، مباحث مختلفی مطرح است که ازجمله مهمترین آنها، «معناشناسی ارزش» میباشد. این مقاله درصدد است به روش تحلیلی ـ توصیفی تعریف دقیق و جامعی از معنای ارزش ارائه دهد. ازاینرو، ابتدا تعریف ارزش بیان شده است. سپس با تحلیل معنای ارزش، این نتیجه حاصل آمد که ارزش، مشترک لفظی میان مطلوبیت و مقدار است. ازآنجاکه معنای موردنظر در فلسفه ارزش، مطلوبیت است، این مقاله درصدد تبیین معنای مطلوبیت، لوازم و نتایج آن برآمده است. پس از آن نیز حقیقی یا اعتباری بودن معنای ارزش، معقول اول یا ثانی بودن و نیز متواطی یا مشکک بودن آن مورد بحث قرار گرفته است. در انتها نیز آنچه میتواند موصوف ارزش قرار گیرد، تبیین شده است.
The “Philosophies of”, are of different types, one of which is the “philosophy of value”. Using a descriptive-analytical method this paper seeks to provide an accurate and comprehensive definition of value. Hence, the types of definition are stated first. Analyzing the meaning of value, it was concluded that value is homonym between desirability and quantity. Since the intended meaning in the philosophy of value is desirability, this paper explains the meaning of desirability, its accessories and results. It is then discussed whether the meaning of value is obvious or theoretical, whether it is real or related, whether it is first intelligible or secondary intelligible, and whether it is univocal or equivocal. Finally, what can be qualified for value is explained.
خلاصه ماشینی:
برایناساس، اینکه معنای ارزش میتواند تعریف حقیقی داشته باشد یا خیر، وابسته به امکان تعریف حقیقی است؛ روشن است که اگر تعریف حقیقی برای اشیاء ممکن نباشد، مفهوم ارزش نیز تعریف حقیقی نخواهد داشت؛ اما این مسئله ما را از تعریف کردن معنای ارزش بازنمیدارد؛ چراکه تعریف مفهومی همان چیزی است که از مفهوم و معنای شیء فهمیده میشود.
اما با این توصیف، به نظر میرسد ارزش در همه کاربردهای خود در معنای مطلوبیت به کار نرفته است، بهعنوان مثال، در معادلات جبری از ارزش عددی سخن به میان میآید.
تعریف دوم صحیحتر به نظر میرسد؛ زیرا واژه «مطلوب» اسم مفعول از ریشه طلب و به معنای خواسته شده یا خواستنی است و لذا شامل مطلوب شأنی نیز میشود؛ ازاینرو، هرچه ارزشمند است، میتواند مورد خواست و طلب فاعل قرار گیرد.
همیشه کمال نهایی برای هر شخصی مطلوبیت بالفعل دارد و لذا بالفعل ارزشمند است، اما مصداق کمال نهایی ـ مانند قرب خداوند متعال ـ ممکن است بالفعل و یا بهصورت شأنی مورد طلب قرار گیرد؛ زیرا گاهی انسان کمال نهایی خود را که قرب خداوند متعال میباشد، میشناسد و آن را نیز طلب میکند؛ در این حالت قرب خداوند متعال که مصداق حقیقی کمال نهایی انسان است، بالفعل مورد طلب واقع شده است؛ اما گاهی ممکن است شخص در شناخت مصداق کمال نهایی خود اشتباه کند و امری غیر از قرب خداوند را کمال نهایی خود بپندارد.
بنابراین، معنای ارزش در این مورد، معقول ثانی فلسفی است؛ زیرا طالب و مطلوب وجود واحدی دارند و تغایر و نسبت میان آنها امری ذهنی است، بنابراین، نسبت و اضافه در این مورد مابازاء خارجی ندارد، اما به دلیل آنکه وصف امور خارجی است، معقول ثانی فلسفی است.