چکیده:
مفاهیم فلسفی که از اقسام مفاهیم عام و کلی میباشند؛ جزء مهمترین مباحث فلسفی بهشمار میروند، بهگونهایکه بسیاری از حکما آن را کلید شناخت و رمز کشف واقع و تطابق صورتهای علمی با اشیاء عینی میدانند. اصطلاح مفاهیم فلسفی از اصطلاحات رایج در فلسفه اسلامی است و در غرب بیتوجهی به این سنخ مفاهیم، موجب پارهای کجرویها و... در فلسفه غرب و بخصوص مباحث معرفتشناسی شده است. ولی در اسلام بهویژه نزد صدرالمتالهین توجه شایستهای به این موضوع شد و ایشان تلاش کرد اختلاف آراء حکما را به تصالح کشاند؛ اما در دوران معاصر انتقاداتی به دیدگاه صدرالمتالهین وارد شده که، علیرغم اهمیت فراوان مفاهیم فلسفی، شایسته است بیش از پیش مورد توجه محققان قرار گیرد و زوایای مختلفی که تاکنون مورد غفلت یا توجه کمتر واقع شده است با شفافیت بیشتری عرضه گردد. در این مقاله تلاش میشود با بهرهگیری از روش تحلیلی تاریخی برخی از مهمترین بایستههای تحقیق در مفاهیم فلسفی با هدف تبیین واقعنمایی آنها جهت تحکیم فلسفه و معرفتشناسی اسلامی ارائه شود.
Philosophical concepts, which are a variety of general concepts, are considered as one of the most important philosophical issues in a way that, many scholars consider it the key to knowing and discovering reality and the adaptation of scientific forms to objective objects. The term philosophical concepts is a common term in Islamic philosophy especially Sadra’s philosophical school, but neglecting this type of concepts in the West, especially in epistemological issues, has caused many intellectual deviations. In contemporary times, some of the Sadr al-Muta’allehin’s views have been criticized, so despite the great importance of philosophical concepts, it is worthwhile for scholars to pay more attention to them. Using a descriptive-analytical method and strengthening the Islamic foundations of philosophy and epistemology this paper seeks to study the most important requirements of research in philosophical concepts by explaining their realism.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر این مهمترین پرسش مطروحه در این مقاله عبارتاند از: مهمترین بایستههای تحقیق در معقولات ثانیه فلسفی کداماند؟ کدام زمینهها در معقولات ثانیه فلسفی کمتر مورد توجه واقع شده است؟ آیا میتوان برای معقولات ثانیه نیز ماهیتی را یافت که مانند معقولات اولیه از آن حکایت میکنند؟ اگر نه پس این معانی کلی از کجا آمدهاند؟ آیا آنها بهنحو فطری در اختیار انسان هستند؟ اگر اینگونه نیست پس چگونه این مفاهیم در ذهن انسان شکل میگیرند؟ چگونه میتوان اثبات کرد این معانی عامّه توهم نیستند؟ با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی راجع به بایستههای تحقیق در مورد معقولات ثانیه مطرح نشده است؛ در این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیلی ـ تاریخی و رجوع به کتب و مقالات فلسفی تلاش شده است از عهده این مهم برآید.
علامه در بیان کیفیت انتزاع معقولات ثانیه فلسفی معتقد است: «انتزاع این مفاهیم مستلزم کندوکاوهای ذهنی و مقایسه اشیاء با یکدیگر است؛ مانند مفهوم علت و معلول که بعد از مقایسه دو شیئی که وجود یکی متوقف بر وجود دیگری است و با توجه به این رابطه انتزاع میشود و اگر چنین مقایسات و ملاحظاتی در کار نباشد، این مفاهیم هرگز حاصل نمیشود؛ چنانکه اگر هزاران مرتبه آتش و حرارت باهم مشاهده شوند، اما بین آنها مقایسهای در ذهن انجام نگیرد، هرگز این دو مفهوم (علت و معلول) به دست نمیآید...