چکیده:
احیای هویت محله ای و تعلقات اجتماعی به منظور مدیریت بهینه و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، همواره مورد تاکید محققان و کارشناسان شهری بوده است. همچنین بررسی و شناخت عوامل مداخله گر تاثیر گذار بر احساس هویتمندی می تواند در جهت حل معضل نبود تعاملات اجتماعی و بحران هویت در شهرها و محلات امروز کارساز باشد .انسان ساکن در محلات کلانشهر های امروز با فضای محله خود مانوس نیست و در تصویر ذهنی وی، محله بخشی از شهر محسوب میشود. این پژوهش در پی شناسایی دقیق عوامل هویت بخش به محلات در کلانشهرها بوده تا از طریق مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، به یافتن این شاخصههای هویت بخش که منجر به تقویت تعاملات اجتماعی و حس تعلق خاطر به محیط زندگی در میان ساکنین می گردد، کمک نماید. هویت محلهای در سه بعد مطرح میشود؛ فیزیکی، سیاسی، اجتماعی. هویت اجتماعی یک محله به وجود شبکه های اجتماعی و محیط های حمایتی بستگی دارد؛ چرا که این شبکهها در سلامت روانی انسان اهمیت به سزایی دارند؛ به طوری که هرچه تمرکز گروه در سطح هویت محله ای افزایش یابد، میزان بیماری های روانی آن گروه کاهش می یابد. بررسی مفهوم محله در ایران نشان دهنده آن است که محله سنتی ایران بر اثر همبستگی و یکپارچگی اجتماعی قوی بین ساکنین که دارای ارزش های مشترک بودند ایجاد میشد و زمینهای برای حمایت ساکنین از شرایط جمعی فراهم می نمود. بررسی و قیاس بین محله در شهرهای ایرانی و واحد همسایگی غربی، نشان می دهد که محله سنتی در شهرهای ایران دارای انعطاف پذیری و ظرفیت اجتماعی بالاتری نسبت به واحد همسایگی غربی می باشد. لذا استفاده از اصول محله سنتی ایرانی، به منظور باز تولید مفهوم محله در شهرسازی معاصر کشور، توصیه می گردد.
خلاصه ماشینی:
لذا موارد زير به عنوان طرح مسئله پژوهش بيان مي گردد؛ - عوامل و شاخصه هاي هويت مندي محلات کدام اند؟ - رابطه قلمروي محله با ميزان تعلق خاطر به محيط و ميزان تعاملات اجتماعي چگونه است ؟ - آيا وجود شباهت در ساختار کلي محله سنتي در ايران و واحد همسايگي در غرب ، باعث دستيابي به نتايج مشابهي براي تقويت تعاملات اجتماعي در آن ها ميگردد يا اساسا تفاوت در ساختار، الگوهاي متفاوتي را پديد مي آورد؟ پيشينه پژوهش نتايج حاصل از پژوهشي که توسط هودسني (١٣٨٤) انجام گرفته است نيز بيانگر آن است که گسست موجود در ساختار فضايي محلات امروز و از بين رفتن هويت کالبدي محدوده ، موجب از بين رفتن ساختار اجتماعي پيوسته ميان ساکنان و کاهش ارتباطات و تعاملات ميان مردم گرديده است .
(٣١٦ :١٩٨٩ ,Louis) روش تحقيق يافته هاي پايه اي اين پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه اي از کتب و مقالات و پايان نامه ها مي باشد که به شيوه تحليلي-توصيفي به بررسي ويژگيهاي محله پرداخته و از طريق بررسي تطبيقي و قياس بين محله سنتي در شهر ايراني و واحد همسايگي در شهرسازي معاصر غرب ، به نقش قلمرو در افزايش تعاملات اجتماعي در محلات پرداخته شده است .
نتيجه گيري بررسي مفهوم محله در ايران نشان دهنده آن است که محله سنتي ايران بر اثر همبستگي و يکپارچگي اجتماعي قوي بين ساکنين که داراي ارزش هاي مشترک بودند ايجاد مي شد و زمينه اي براي حمايت ساکنين از شرايط جمعي فراهم مي نمود و از اين طريق باعث تقويت روحيه همکاري و تعاون و روابط همسايگي (که در منابع اسلامي نيز به آن اشارات زيادي شده است ) مي شد.