چکیده:
این مقاله میکوشد با نگاه اقتصاد سیاسی، علل و عوامل عقبماندگی ایران و راه برونرفت از توسعهنایافتگی ایران را از منظر عزتالله سحابی تحلیل و بررسی کند. فرض نوشتار حاضر بر این ایده استوار است که وی در عرصة نظری از آموزههای مکتب فردریک لیست آلمانی و از حیث عملی از تجربۀ اقتصاد بدون نفت دولت ملی مصدق متأثر شده است. از نظر او، در جهان مبتنی بر استثمار و غارت، برای «ایران» راهی جز حرکت در مسیر «توسعة ملی»، همراه با تکوین «دولت ملی»، «بورژوازی ملی» و اتکا به سرمایههای داخلی و تقویت حس وطندوستی، در عین نظارت بر ارکان دولت متصور نیست. ازاینرو، بسط و تقویت دموکراسی و آزادیهای عمومی بخش انفکاکناپذیر پروژۀ توسعۀ ملیاند. نوشتار حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی و جامعهشناسی تاریخی، قصد دارد موضوع توسعۀ درونزای ملی را از خلال نگرش اقتصاد سیاسی او بررسی و مختصات و ارکان نظریۀ توسعهای وی را مطالعه کند.
sahabi،s perception on the causes and factors of undevelopment & national development on iran This article attempts to study and analyz the Ezatollah sahabi،s perception on the causes and factors and way out of undevelopment of iran through political economic vision. This article is based on the idea that he is affected In the field of theoretical teachings of Friedrich List and from Practical aspect the experience of the Mossadegh government non-oil economy. In his opinion, In the world based on colonialism and looting for "Iran" no choice except to move in the direction National Development along with the development of "nation-state "national bourgeoisie" and reliance on domestic capital and strengthening Patriotism at the same monitoring Government institutions. therefore, the expansion and strengthening of democracy and public freedoms inseparable part National Development Project. Native and Independent development Consider Sahabi is Independent process from international capital and relies on efficient and developor government, national bourgeoisie and Civil Society Is based on the productive capacity of foundation and Industrial and Creative and productive work culture
خلاصه ماشینی:
او «به دولت قوي، کارامد، ملي، مستقل و مدرن اعتقاد دارد و ناسيوناليسم ، هويت ملي و مذهبي ايرانيان ، کار و توليد، انباشت سرمايه ، صنعتي شدن ، تقويت بخش خصوصي، سرمايه داري ملي، جامعۀ مدني، حکومت قانون ، بورژوازي ملي و اصلاحات تدريجي و ساختاري در امور مالي، اداري ، اقتصادي و سياسي و نيز تعامل سازنده و مولد با دنياي غرب را بسيار مورد توجه قرار ميدهد» (موثقي، ١٣٨٨ : ٤٣٨).
غلظت چپ گرايي در انديشه هاي اقتصادي و نزديکي تفکرات اقتصادي و سياسياش به «سوسيال دموکراسي مليگرا» (چشم انداز ايران ، ١٣٨٣، ش ٣٨ : ٦٨)، در کنار باورمندي به نقش امپرياليسم و نظام سرمايه داري جهاني در عقب ماندگي کشورهاي جنوب (ايران فردا، ١٣٧٥: ٧)، مانع از اين نميشود که گسست رابطۀ استعماري را از طريق اتکا به منابع داخلي و اتخاذ رويکردي درون زا و ملي، ميسر و ممکن نداند.
الگوي توسعۀ ملي و درون زا همان طورکه اشاره شد، امکان توسعۀ مستقل از سرمايۀ بین المللي و متکي بر سه نيروي دولت کارامد و توسعه گراي ملي، بورژوازي ملي و جامعۀ مدني متکي بر شالودة قدرت توليدي و صنعتي ، ضمن اينکه راه سحابي را از آموزه هاي مکتب وابستگي و نووابستگي جدا ميکند، در عين حال او را از يک سو به نظريات کساني چون فردريک ليست (موثقي، ١٣٨٨: ٤٤٠) و از سوي ديگر به سوسيال دموکراسي نزديک ميسازد.