چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی اثر استراتژی های مدیریت ظرفیت بر رفاه کارکنان در شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه پرسنل اداری، فضای سبز و قسمت برق کارخانه فرآوری شرکت سنگ آهن بافق درسال ۱۳۹۶ بوده که از بین آنها تعداد ۲۸۹ نفر حجم نمونه را تشکیل داده اند. داده ها به وسیله پرسشنامه، متغیر استراتژی های مدیریت ظرفیت از چهار عامل (اضافه کاری، نوع قرارداد، نیمه وقت یا تمام وقت بودن و نوع شفیت کاری کارکنان)، فرسودگی شغلی، پرسشنامه مخاطرات شغلی، پرسشنامه رضایت شغلی، و رفاه کارکنان از جمع آوری گردیده است. روایی محتوایی پرسشنامه مورد تایید متخصصین قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. در این پژوهش از نرم افزار Spss و تحلیل معادلات ساختاری از نرم افزار Lisrel استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها بیانگر آن است که بین استراتژی های مدیریت ظرفیت و فرسودگی شغلی، و استراتژی های مدیریت ظرفیت و مخاطرات شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین مخاطرات شغلی و رضایت شغلی، مخاطرات شغلی و رفاه کارکنان، فرسودگی شغلی و رضایت شغلی، و فرسودگی شغلی و رفاه کارکنان تاثیر منفی و معناداری وجود دارد. در نهایت نتایج نشان داد که رضایت شغلی بر رفاه کارکنان تاثیر مثبت و معناداری دارد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به مطالب مذکور هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر استراتژیهای مدیریت ظرفیت که در این پژوهش شامل اضافه کاری، نوع قرارداد، نیمه وقت یا تمام وقت بودن و نوع شفیت کاری کارکنان میباشد بر رفاه کارکنان شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بافق میباشد.
بنابراین سؤال اصلی پژوهش به این صورت عنوان میشود که استراتژیهای مدیریت ظرفیت بر رفاه کارکنان شرکت سنگ آهن مرکزی بافق تأثیر دارد؟ 2.
بنابر مباحث ذکر شده، فرضیات پژوهش به صورت زیر ارائه میشود: H1: استراتژیهای مدیریت ظرفیت بر فرسودگی شغلی کارکنان شرکت سنگ آهن بافق تأثیر معنادار دارد.
روش شناسی پژوهش پژوهش حاضر به دنبال توسعه كاربرد عملي متغيرهاي استراتژیهای مدیریت ظرفیت، مخاطرات شغلی، فرسودگی شغلی، رضایت شغلی و رفاه کارکنان است؛ بنابراين از لحاظ هدف در حوزة پژوهشهاي كاربردي قرار ميگيرد؛ از آنجا كه به توصيف متغيرها و روابط بين آنها، براي شناخت هر چه بهتر وضعيت موجود و اخـذ تصميمهاي بهينه از آنها ميپردازد، از لحاظ روش، توصيفي- پيمايشي محسوب ميشود؛ به اين دليل كه روابط بین متغيرها بر اساس هدف پژوهش تحليل شده است، از نوع همبستگي به شمار ميرود و در نهايت مبتني بر مدل معادلات ساختاري اجرا ميشود.
جدول 4- شاخصهاي نيکوئي برازش مدل ساختاري فرضیات {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} فرضیه 1: استراتژیهای مدیریت ظرفیت بر فرسودگی شغلی کارکنان شرکت سنگ آهن بافق تأثیر معناداری دارد.
“Job Satisfaction and Psychological Well-Being as Nonadditive Predictors of Workplace Turnover”, Journal of Management, Vol 33, Issue 2, April.
G. (2007), “Job satisfaction and psychological well-being as non-additive predictors of workplace turnover”, Journal of Management, 33(2), 141e160.
(2000), “Psychological well-being and job satisfaction as predictors of job performance”, Journal of Occupational Health Psychology, 5(1), 84e94.