چکیده:
طی سالهای اخیر، تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایران، بسیاری از خانوادهها را دربارهی فرزندآوری به تأمل واداشته و طرح سؤالاتی در خصوص بچهدار شدن و افزایش تعداد فرزندان در بین خانوادهها، روندی روزافزون به خود گرفته است. هدف اصلیِ این پژوهش، واکاوی نقش عقلانیت اقتصادی و اجتماعی در کنش فرزندآوری در بین خانوادههای تهرانی است. دیگر اهداف پژوهش پاسخ به این سؤالات است که خانوادههای تهرانی چه تعریفی از کنش فرزندآوری دارند؟ و بر اساس تفسیر خود از فرزندآوری چه واکنشی نشان میدهند؟ این مطالعه با استفاده از روش تحقیق کیفی با رویکرد نظریه زمینهای انجام شده است. نمونهگیری در این تحقیق نیز ترکیبی از نمونهگیریهای هدفمند، نظری و گلوله برفی، با محوریت نمونهگیری نظری است. بر این اساس، در بین جمعیت مورد مطالعه که متشکل از زنان و مردان 49-15 ساله و متأهل تهرانی بود، در زمستان 1394 با 89 نفر (60 نفر زن و 29 نفر مرد) مصاحبهی عمیق صورت گرفت. یافتهها نشان داد که احساس ناامنی اقتصادی و اجتماعی و رشد فزاینده هزینههای فرزندان، شرایطی را به وجود آورده که خانوادهها با تعریف فرزندآوری به مثابه تعهدی بلند مدت و مسئولیتی الزامآور، درصدد عقبنشینی از یک تصمیم غیر قابل بازگشت باشند. شرایط مذکور باعث شده که خانوادهها پس از تأمل درباره آینده فرزندان و با تأکید بر کیفیت به جای کمیت، فرزندآوری پایین و بازاندیشانه را به عنوان یک کنش عقلانی برگزینند. پیام سیاستیِ این مطالعه آن است که در راستای تحقق سیاستهای جمعیتی، مکانیسمهای ثبات اقتصادی و اشتغال پایدار در دستور کار برنامهریزان و سیاستگذاران قرار گیرد.
In recent years, economic and social conditions in Tehran have made many families to increasingly reflect on and raise questions about childbearing. The primary aim of this research is to explore the role of economic and social rationality in childbearing behaviour among families in Tehran using grounded theory approach. This study also deals with questions of “how Tehranian families define economic and social rationality in relation to their childbearing behaviour?, and “How do they react to their interpretation of childbearing in reality?” . To answer these questions, the qualitative research method, using grounded theory approach was employed. A combination of theoretical, purposive and snowball sampling was used to collect the sample. In-depth interviews were conducted with 89 married men and women aged 15-49 years(60 women and 29 men). The results showed that, the feeling economical and social insecurity and also the growing costs of children creates some grounds to define childbearing as a long-term commitment and binding responsibility and families seek to withdraw from an irreversible decision. The conditions lead Tehranian families emphasize quality rather than quantity and thus opted for low fertility as a rational behaviour. The implication of these results is that policy makers and planners need to apply the mechanisms of economic stability and sustainable occupation.
خلاصه ماشینی:
همچنين رسيدن به ثبات اقتصادي از سوي يکي ديگر از مشارکت کنندگان ، در محله کن که زني ٣٣ ساله با تحصيلات فوق ليسانس ، معلم و داراي يک دختر بود، مورد تأکيد قرار گرفت و اين که چگونه اين وضعيت بر قطعي شدن تصميم آن ها براي بچه دار شدن اثرگذار بوده است .
همچنين يافته هاي پژوهش بيان گر آن است که در بين افراد مورد مطالعه ، زوجين و به ويژه مردان ، از مشکلات مالي بچه دار شدن نگران بوده و حتي در خانواده هايي کـه از لحـاظ مـالي شرايط نسبتا خوب و متوسطي داشتند باز هم احساس عدم امنيت اقتصادي و ترس از وضعيت اقتصادي آينده ي ايران ، باعث به تأخير انداختن و در برخي موارد ممانعت از فرزندآوري شده است .
در همين رابطه زن ٢٩ ساله ساکن محله ازگل با تحصيلات ليسانس که داراي يک پسر است چنين ميگويد: " از لحاظ اجتماعي و اقتصادي هم تو اين دوره زمونه که خودمون مي تونيم ساپورتشون کنيم ولي بعدها چي ؟ آيا بعدها هم مي تونيم بچه هارو سـاپورت کنيم ؟ مسأله اينه " همانگونه که قبلا نيز اشاره شد، مقوله هـاي «ناامني اجتماعي» و «رشد فزاينده هزينه هـاي فرزندان » مقولاتي بودند که به عنوان عوامل تأثيرگذار بر تصميم گيري در مورد بچه دار شدن از يافته هاي ميداني استخراج شدند.
In Economics of the Family: Marriage, Children, and Human Capital University of Chicago Press, pp.