خلاصه ماشینی:
"زمانی که علوماجتماعی توجه خود را به مسألهء توسعه و توسعهنیافتگی معطوف کرد بسیاری از محققان چنین فرض میکردند که کشورهای جهان سوم باید همان راه کشورهای اروپایغربی را طی کنند بنابراین چندان شگفت نیست که جامعهشناسی جدید به بازنگری مسائل مربوط به تکامل اجتماعی و مطالعه روندهای توسعهیافتگی که اولین بار توسط نویسندگانی نظیر اسپنسر،تیلور،مورگان،دورکیم،مارکس و وبر عنوان شده بود، پرداخت.
4-1-2-نظریههای مربوط به شرایط لازم برای توسعه: دربارهء دیدگاه نظری نوسازی و به منظور بیان ایننکته که چرا غرب توسعه پیدا کرد اما بقیه دنیا به چنین توسعهای دست نیافت،محققان غربی به جستجوی برخی از عوامل مفقود در جوامع جهان سوم برآمدهاند و علت توسعهنیافتگی این جوامع و عدم دستیابی به رشد اقتصادی آنها را در فقدان عوامل زیر جستجو کردهاند،برطبق این نظریهها توسعه موقعی تحقق میپذیرد که ترکیب و میزان معینی از سرمایهگذاری و کمکهای خارجی وجود داشته باشد.
مشکل دیگر این است که بسیاری از محققان اوصاف برخی از ممالک درحالتوسعه را که غالبا بر اثر مشاهدهای آمیخته به ذهنیت شخصی دستگیرشان شده با علل و عوامل توسعهنیافتگی اشتباه میکنند و از این مطلب نیز غفلت دا رند که قسمتی از خصوصیات اجتماعی و فرهنگی ملل در حال توسعه خود نتیجه عوامل عمیقتر دیگری است و ناگزیر در هرمورد باید معلوم گردد که آیا این خصوصیات اصیل است و از دیرباز وجود داشته است و یا تحتتأثیر عواملی تاریخی چون استعمار و نظایر آن ایجاد و تقویت شده است."