چکیده:
فرهنگ علی آباد، یکی از مهم ترین فرهنگ های مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد (مس وسنگ جدید) در جنوب شرق ایران است که پراکندگی سفالینه های آن را می توان در مناطقی همچون استان کرمان، استان سیستان وبلوچستان و غرب کشور پاکستان مشاهده کرد. در بررسی های باستان شناسی مربوط به فرهنگ مذکور، محوطه نارجوییه III شناسایی گردید که دارای سفال های شاخص این فرهنگ بوده است. در این پژوهش سعی شده با طرح پرسش هایی درخصوص چگونگی نحوه فرآوری خمیره، نوع خاک و شاموت مصرف شده، شرایط و حرارت پخت در کوره و هم چنین تاحدودی به منشا ساخت سفال های این منطقه(؟) پاسخ داده شود. در همین راستا به منظور مطالعه فنی (اطلاعاتی نظیر نوع خاک مورد استفاده و نحوه فرآوری آن، منشا و شیوه ساخت) این سفال ها از روش پتروگرافی مقاطع نازک در زیر میکروسکوپ پلاریزان استفاده گردید. براساس مطالعه کانی شناسی می توان سفال ها را ازنظر نوع پتروفابریک به دو دسته سیلتی (ریزبلور) و پورفیری (درشت بلور) تقسیم بندی کرد. تمام سفال ها ازنظر خصوصیات کانی شناسی از ویژگی های یکسانی پیروی می کنند که بیان کننده استفاده از یک نوع خاک یکسان است. دانه های خمیره افزوده شده را می توان به راحتی در اندازه های درشت شناسایی کرد، که این دانه ها به صورت دانه های کوارتز با لبه های تیز و زاویه دار، پلاژیوکلاز، دانه های میکا و خرده سنگ ها هستند. سفال ها ازنظر منشا ساخت دارای منشایی واحد بوده و با مقایسه با رخنمون زمین شناسی منطقه، احتمالا بومی و مربوط به همان منطقه کرمان هستند. دمای پخت سفال ها را براساس کانی های شناسایی شده کلسیت و مسکویت می توان تاحدودی تخمین زد که برای ۵ قطعه باتوجه به حضور کلسیت پایین تر از ۸۵۰ درجه سانتی گراد و در سفال هایی با دانه های مسکویت نارنجی متمایل به زرد تا ۹۵۰ درجه سانتی گراد درنظر گرفته شده است.
خلاصه ماشینی:
از همینرو، سفالینههای فرهنگ علیآباد در جنوبشرق ایران، یکی از مهمترین و برجستهترین گونههای شاخص سفالی در آن دوره است (اسکندری و همکاران، 1395) که علاوهبر مطالعات باستانشناسی، نیازمند شناخت آنها با استفاده از روشهای میانرشتهای (باستانسنجی) است؛ بنابراین هدف از پژوهش پیشِرو، بررسی، مطالعه و شناخت بیشتر سفالهای فرهنگ علیآباد هزارۀ چهارم قبلازمیلاد مشکوف ازمحوطۀ نارجوئیه III جیرفت با استفاده از مطالعات ساختاری و فنی سفالهای آن است.
در این پژوهش سعیشده است تا با استفاده از مطالعات کتابخانهای و روش پتروگرافی مقاطع نازک به اطلاعات کانیشناسی در رابطه با سفالهای موردنظر (سفال نوع علیآباد) دست پیدا کرد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) پرسشهای پژوهش: سفالینههای فرهنگ علیآباد یکی از مهمترین نوع گونههای سفالی شناختهشده در جنوبشرق ایران است، که در بسیاری از محوطههای هزارۀ چهارم قبلازمیلاد بهدست آمده است.
مواد فرهنگی مربوط به ابلیس چهار در درۀ هلیلرود از لایههای زیرین تپۀ کنارصندلجنوبی (Majidzade, 2008)، مختارآباد شهداد (صدقی و همکاران، 1395)، تپۀ دهنو (اسکندری، 1393) و محوطۀ محطوطآباد (دورۀ II) بهدست آمده است و تاریخ نیمۀ اول هزارۀ چهارم قبلازمیلاد برای آنها پیشنهاد شده است (Vidale & Desset, 2013).
پس میتوان نتیجهگیری کرد که باتوجه به زمینشناسی منطقه و وجود کربناتکلسیم در نهشتههای رسوبی منطقه، نبود کانی کلسیت در تعدادی از نمونهها نشاندهندۀ این است که درجۀ حرارت پخت سفال بیش از 800 درجۀ سانتیگراد بوده و در سفالهای دارای کلسیت، درجۀ حرارت پخت سفال کمتر از 800 درجۀ سانتیگراد است (Reedy, 2008; Riederer, 2004).
ازطرفی باتوجه به مطالعۀ پتروگرافی سفالها میتوان استنباط کرد که منشأ سفالهای مورد بررسی یکسان و مواد اولیۀ آنها از همان منطقۀ کرمان تأمین شده است.