چکیده:
مسئلۀ خاص این تأمل، شناسایی عوامل انگیزش اخلاقی در نگاه ابنعربی و ترسیم مسیری است که فاعل اخلاقی با پیمودن آن به حیات مطلوب دینی و اخلاقی دست خواهد یافت. رجوع به آثار ابنعربی با روش توصیفی و تحلیلی، این امکان را فراهم میکند که گامهای انگیزش اخلاقی را چنین تقریر کنیم: رحمت عام الهی در گسترش وجود، به انسان شرف وجود بخشیده و رحمت خاصۀ حقتعالی انسان را در مقام جمعیت (بالقوه) اسماء مستقر کرده است. معرفتی که عطیۀ حق و منتهی به شناخت عالم اعیان ثابته باشد، انسان را به حقیقت وجودی خود ملتفت میکند. رحمت الهی و معرفت انسان به این رحمت، برانگیزانندۀ محبت، زمینهساز همت و بستر پرورش خُلق مطلوب بشر است. در نهایت، مقام ولایت و شناخت اولیای الهی وجه دیگری از رحمت حق، مستدرکی برای نارسایی معرفت و جبرانی برای قصور همت است؛ که عامل اخیر انتقال از انگیزش اخلاقی به عمل اخلاقی را تسریع میکند.
The main question of this study was to identify the ethical motivation factors from the viewpoint of Ibn Arabi and to depict the path through which the ethical agent would achieve the optimal life intended by religion and ethics. A reference to Ibn Arabi’s works using a descriptive-analytical method made it possible for us to explain the ethical motivation steps as follows. In order to expand the existence, the general Divine grace bestowed the virtue of life onto the human, while the specific grace of sublime God installed the human as the (potential) collection of Names. The knowledge that is gifted by God and leads to knowing the world of archetypes informs the human about the reality of his existence. The divine grace and the human’s knowledge of this grace bring about kindness, set the ground for him to make effort, and make the context for the growth of optimal human character. Finally, the station of guardianship and knowledge about the divine guardians is another aspect of the divine grace, a way to recompense for the human knowledge incompleteness, and a compensation for his defective ambition; the last factor accelerates the transition from ethical motivation to ethical act.
خلاصه ماشینی:
رجوع به آثار ابن عربي بـا روش توصـيفي و تحليلـي، اين امکان را فراهم ميکند که گام هاي انگيزش اخلاقي را چنين تقرير کنيم : رحمت عام الهـي در گسـترش وجـود، بـه انسان شرف وجود بخشيده و رحمت خاصۀ حق تعالي انسان را در مقام جمعيـت (بـالقوه ) اسـماء مسـتقر کـرده اسـت .
تخلق به اخلاق که بازگشت به وطن است ، به توفيق و عنايت حق تعالي وابسـتگي دارد (ابن عربي، بيتا د: ٢٦١) که همين شوق انسان براي رجعت به سرمنشـأ وجـود، همـراه بـا حب خداوند به استجماع اسماء در مرتبۀ واحديت ، اصـليتـرين محـرک بـراي تخلـق بـه اخلاق الهي و تحقق در اسماي الهي است .
در واقع ابن عربي رحمت الهي را به عنوان نخستين عامل در شکل گيري انگيزش اخلاقي معرفي ميکند کـه ايـن رحمـت در وجه خاص خود، با عنوان توفيق شناخته ميشود؛ کسب معرفت و التفات به رحمت حق کسب معرفت که مسبوق به رحمت حق تعالي است ، دومين عامل انگيزش اخلاقي از منظـر ابن عربي است ؛ چرا که انسان از پي نفس رحماني حق به اقليم وجـود رسـيده و اينـک بـا رحمت معرفت آفرين حق به صور پنهان عالم و از آنجا به وحدتي که عامل صدور کثـرات عالم وجود است ، آگاهي مييابد.
در حقيقت خدايي که به اسماي خويش بر بندگان ظهور و از ابـواب آسـمان بـر آنـان تجلي کـرده اسـت (ابـن عربـي، ١٣٦٧: ٢٩)، انسـان را بـراي تحقـق و تخلـق خلـق کـرده (ابن عربي، ١٣٦١: ٥) و معرفت را به عنوان عامـل انگيـزش ايـن تحقـق و تخلـق در کتـاب تکوين و تشريع و در نفس انساني مندرج ساخته است .