چکیده:
تطبیق قاعده علیالید بر انتقال غیر مجاز داده- پیام، با دشواریهای ماهوی مواجه است، که در تفسیر آن ناگزیر باید به عرف مراجعه کرد. آنچه از ظاهر واژه " اخذ " مستفاد و متبادر است، گرفتن حسی است، در حالیکه در فضای اینترنتی، اخذ به معنای مذکور موضوعیت ندارد، زیرا صرفا انتقال مجموعهای از اطلاعات است. در عین حال برخی معتقدند واژه اخذ تنها در معنای گرفتن حسی ظهور ندارد، بلکه با توجه به شواهدی که از آیات و روایات وجود دارد، موضوع له لفظ مزبور، قابل توسعه است و کاملا از نظر عرفی بر انتقال داده-پیام نیز صادق است. همچنین از آنجایی که داده پیام در حکم عین به شمار میآیند، در مقام تادیه، همان اعتبار موجود، مسترد میشود. اما در صورت تلف، چون دادههای ارزی در جهان اعتباریات، معتبر گشتهاند، از این رو قیمی محسوب میشوند؛ که البته این باور از معاضدتهای عرفی نیز برخوردار است. روش تحقیق، نظری و بنیادی بوده که با پردازش دادهها به کشف مجهول پرداخته است و شیوه کار نیز اسنادی میباشد. غرض از این نگاشته تطبیق وازگان اخذ و تادیه بر انتقال غیرمجاز داده-پیام است. نتیجه آنکه انتقال، عرفا مصداقی از معنای اخذ است که شواهدی نیز آن را پشتیبانی میکند.
The coincidence of the alal yad rule on the illegal transmission of data-message has faced with substantive difficulties, which must be interpreted based on custom. What is understood from the appearance of the word "acquisition" is palpable reception. In the cyber space, acquisition doesn’t imply the mentioned meaning and is merely the transmission of a series of information. Some scholars believe that the word acquisition does not appear only in the palpable reception, but also with the affidavits that exist from the verses, the subject of this word is expanded, which is also totally true in terms of data-message transmission. Since the data-message is considered ascorporeal property, in payment case the same existing credit will be refunded. The present study aims to compare the terms of acquisition and payment on illegal data-message transmission. The result is that transmission customarily, is an example of the meaning of acquisition that is supported by some evidences that.
خلاصه ماشینی:
در عين حال برخي معتقدند واژه أخذ تنها در معناي گرفتن حسي ظهور ندارد، بلکه با توجه به شواهدي که از آيات و روايات وجود دارد، موضوع له لفظ مزبور، قابل توسعه است و کاملا از نظر عرفي بر انتقال داده -پيام نيز صادق است .
درواقع سؤال اصلي اين است : - آيا عناصر اختصاصي قاعده علي اليد مثل أخذ، بر انتقال داده -پيام صادق است ؟ - اساسا داده -پيام ها از عينيت برخوردارند يا در حکم عين هست ؟ - و با فرض تلف شدن داده -پيام در مقام تأديه ، مثل بايد ادا شود يا قيمت ؟ به بيان ديگر داده -پيام ، مثلي هستند يا قيمي ؟ ٢.
پيشينه تحقيق در خصوص موضوع مقاله به نحو متمرکز و مستقل مقاله اي وجود ندارد، اما در خصوص قاعده علي اليد، به کتب و نظرات فقها که با موضوع مقاله مرتبط است به صورت پراکنده اشاره ميشود؛ از جمله : العناوين الفقهيه مير فتاح حسيني مراغه اي، عوائدالايام نراقي ، الروضه البهيه شهيد ثاني ، جواهر الکلام نجفي ، القواعدالفقهيه موسوي بجنوردي ، القواعد الفقهيه فاضل لنکراني ، المکاسب شيخ انصاري، حاشيه مکاسب آخوند خراساني ، تحريرالوسيله و البيع امام خميني و...
انطباق واژه أخذ بر انتقال داده – پيام واژه "أخذ"به معني "گرفتن " است و آنچه از اين کلمه به ذهن متبادر ميشود گرفتن حسي با دست ميباشد.