چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا)برشادی وتاب آوری انجام شد. روش: این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد سوگوار که حداقل یکسال از سوگشان گذشته بودوهنوز علائم سوگ را داشتند وبه مراکز مشاوره شهر اصفهان در بهار سال 1398مراجعه کرده بودند.از جامعه آماری 40نفر ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺼﺎﺩﻓﻲ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ های آزمایش (20نفر)وکنترل(20نفر) گماشته شدند .پس از انجام پیش آزمون،به کمک پرسشنامه های مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون(2003) و ﺷﺎدی آﻛﺴﻔﻮرد (1989)، به گروه آزمایشی طی هشت جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) داده شد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد وداده های بدست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) بر شادی وتاب آوری تاثیر مثبت ومعناداری داشته است(p <0/00) . نتیجه گیری :برنامه آموزش گروهی تکنیک حیرت زدایی (با تاکید بر سوگ ناشی از فقدان معنا) در ارتقا سطح کیفیت زندگی ،تاب آوری وهمچنین میزان شادی در افراد دارای سوگ وداغدیده موثرونتیجه بخش است.
This study aimed to determine the effectiveness of group therapy perplexity of detoxification technique (with emphasis on the grief resulted from lack of meaning) on happiness and resilience was cast. Methods: This was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design with control group. The statistical population consisted of those who experienced mourning and referred to a counseling center in Isfahan in the first half of year 2019, For 1 year or more past their grief or hot was that 40 per eligible for the study selection. experimental groups (n = 20) and control (n = 20) were assigned. After pre-test Connor-Davidson resilience scale (2003) and Oxford happiness inventory (1989) , were administered to the experimental group during eight 90-minute training sessions. A group of perplexity of detoxification technique (with emphasis on the Grief resulted from lack of meaning) were given .At the end of both groups post-test was performed and data were analyzed by covariance analysis using SPSS. The results showed that educational intervention perplexity of detoxification technique (with emphasis on the Grief resulted from lack of meaning) on happiness and resilience had a significant positive impact(p < 0/001).Conclusion: Group training perplexity of detoxification technique (with emphasis on the Grief resulted from lack of meaning) to improve the quality of life, resilience as well as happiness in in people with grief and the bereaved Gary effective.
خلاصه ماشینی:
پس از انجام پيش آزمون ، به کمک پرسشنامه هاي مقياس تاب آوري کانر- ديويدسون (٢٠٠٣) و شادي آکسفورد (١٩٨٩)، به گروه آزمايشي طي هشت جلسه ٩٠ دقيقه اي برنامه آموزش گروهي تکنيک حيرت زدايي (با تأکيد بر سوگ ناشي از فقدان معنا) داده شد.
نتايج نشان داد که مداخله آموزش گروهي تکنيک حيرت زدايي (با تأکيد بر سوگ ناشي از فقدان معنا) بر شادي و تاب آوري تأثير مثبت و معناداري داشته است (٠٠٠>p).
ازاين رو، اين پژوهش حاضر در پي پاسخگويي به اين سؤال است که آيا درمان گروهي تکنيک حيرت زدايي با تأکيد بر سوگ ناشي از فقدان معنا برافزايش تاب آوري و شادي در افراد داراي تجربه سوگ تأثير دارد؟ روش پژوهش روش پژوهش حاضر، طرح شبه آزمايشي از نوع پيش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود، جامعه آماري موردمطالعه ي اين پژوهش شامل کليه افراد سوگوار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در بهار سال ١٣٩٨ بودند که مدت ١ سال يا بيشتر از سوگ يا داغشان گذشته بود.
نتايج پژوهش حاضر از اين نظر که درمان سوگ باعث افزايش تاب آوري افراد مي شود با يافته هاي قلندري و همکاران (١٣٩٨)، بارتون و همکاران (٢٠١٣)، هجدان و همکاران (٢٠١٠) همسو است .
and Davidson, J (2003), Development of a new resilience scale: The Conner-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), Journal of Depression and Anxiety, 18, PP:76-82.
C (2011), The relationship between resilience and levels of anxiety, depression, and obsessive-compulsive symptoms in adolescents.