چکیده:
این مقاله که بر پایه پرگمتیکیا همان زبان کاربردی است، موضوع ارجاع به شخص و ابزار ارجاع را در فرهنگ عامیانة گونه زبانی سیستانی ایرانی بر اساس رویکرد دسترسی بررسی میکند. در کنار معرفی اینگونه زبانی، شرایط اعمال ارجاع و بهکارگیری انواع متفاوت ابزار ارجاع، مانند اسمها، ضمایر و پیشارجاعی صفر (ضمیر تهی) در داستانها و افسانههای اینگویش مطالعه شده است تا سرپیچی احتمالی ارجاع از قوانین عمومی آن را نشان دهد. سیستانی، گویشی از زبان فارسی است که ضمیرانداز است. دادههای این مقاله از طریق مصاحبه و روایت داستانهای عامیانه جمعآوری شده است. نتایج نشان میدهد که علاوه بر استفادة اسمهای خاص برای تأکید، استفادة ابزار پیشارجاعی صفر، بالاترین رخداد را داشته که با توجه به تئوری حاکمیت و مرجعگزینی چامسکی، دلیل نقض این قانون آن است که شرایط گسستگی، مانند پایان جملهوارهها که ضرورت وقوع اسمها و ضمایر را در آغاز جمله بعدی میطلبد، نادیده گرفته میشود. تحلیل آماری نیز تفاوتی معنادار را در بسامد انواع ابزار ارجاع نشان میدهد. در فرایند بازیابی مرجع، هنگامی که پیشارجاعی صفر استفاده میشود، هیچگونه نشانة دیگری برای تعیین هویت مرجع به کار نمیرود، حتّی اگر فاصلة بین عنصرهای ارجاعی، یعنی مرجع و ضمیر متقابل، زیاد باشد و کار پیگیری داستان را مشکل سازد. فاصله زیاد بین مرجع و ضمیر تهی در این دادهها خلاف نظر گیوون در رابطه مستقیم بین فاصلةه اندک و وقوع پیشارجاعی صفرو اصل استفاده از عبارت اسمی است. هنگام روایت داستان، اگرچه در بعضی مواقع شناسههای شخص در فعلهای مربوط دسترسی به این گونه مرجعها را میسّر میسازد، توجه و تمرکز شنوندهها برای بازیابی و شناسایی مراجع، بسیار ضرور و کارآمد به نظر میآید که این خود میتواند حاکی از وجود علاقه و فرهنگ داستانسرایی و فراگیری آنها در جامعة سیستانی از دیرباز بوده باشد که توانسته داستانها و افسانهها را سینه به سینه به نسلهای بعدی انتقال دهد.
This paper is based on pragmatics and studies the person reference and referring devices in the Iranian Sistani folklore regarding the Accessibility approach. The study shows what the condition of applying reference is in the stories, and whether the employments of the different kinds of referring devices such as proper noun, pronoun, and zero anaphora is violating the general rules. Sistani is genetically related to the pro-drop language of Persian. The material was gathered from Sistan region in Iran by interviewing the consultants to narrate folktales and stories. The result shows that, apart from the frequent usage of proper noun for emphasis, the anaphoric zero has the highest range of occurrence and is the highest accessible marker in the context, and this violation, relating the ‘government and binding’ theory of Chomsky (1981), occurs because the discontinuity conditions, such as end of the clause-chain, does not force the anaphoric pronoun or proper noun to be used where they are expected to be. This is also shown by the statistical analysis, using Chi2 (P < 0.05). In the retrieval process, it is appeared that where zero anaphors are used, no matter how long is the distance between the anaphoric elements, there are no specific classifiers available to identify the referents more easily, and they are more or less accessible via the person markers in the verbs. And this is against Givon’s views (1983) of direct relation between little distance and the occurrence of a zero anaphors, and the principle of the usage of an NP. Concentration on the story by the listeners is crucial to cope with many zero anaphors to retrieve the referents, and this can show the long interest and concern of people in Sistani society with folktales and storytelling that has helped them to transfer this culture from generation to generation.
خلاصه ماشینی:
در کنار معرفي اين گونۀ زباني، شرايط اعمال ارجاع و به کارگيري انواع متفاوت ابزار ارجاع ، مانند اسم ها، ضماير و پيش ارجاعي صفر (ضمير تهي) در داستان ها و افسانه هاي اين گويش مطالعه شده است تا سرپيچي احتمالي ارجاع از قوانين عمومي آن را نشان دهد.
نتايج نشان ميدهد که علاوه بر استفادٔە اسم هاي خاص براي تأکيد، استفادٔە ابزار پيش ارجاعي صفر، بالاترين رخداد را داشته که با توجه به تئوري حاکميت و مرجع گزيني چامسکي، دليل نقض اين قانون آن است که شرايط گسستگي، مانند پايان جمله واره ها که ضرورت وقوع اسم ها و ضماير را در آغاز جملۀ بعدي ميطلبد، ناديده گرفته ميشود.
اين فراواني با توجه به شخصيت ها و تعداد جملات يا همان گزاره هايي که در طول داستان به آن شخصيت ها ارجاع داده اند، در جدول ١ آمده است : جدول ١: داستان رستم و شغاد (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) تحليل : در طول داستان ، شخصيت ها با يک اسم يا ضمير يا با پيش ارجاعي صفر نام برده شده ، به آن ها اشاره مي شود.
ضمن معرفي اين گونۀ زباني، بررسي الگوهاي ارجاع شخص در داستان ها و افسانه هاي اين گويش نشان ميدهد که بيشتر چه نوع از ابزار ارجاع ، به عنوان مثال اسم خاص ، ضمير يا پيش ارجاعي صفر (ضمير تهي)، براي عمل اشاره به مرجع به کار ميرود.
-Okati, Farideh, Ahangar, Abbas Ali, Anonby, Erik, Jahani, Carina (2010), Natural phonological processes in Sistani Persian of Iran, Iranian Journal of Applied Language Studies, vol.