چکیده:
این مقاله بر آن است تا ویژگیهای بلاغی و سبکی رباعیات سعدی را بررسی کند. این قالب شعری، نسبت به سایر آثار شاعر، از بسامد چشمگیری برخوردار نیست؛ امّا از آن جهت که وی بخشی از آرمانها، آرزوها و احساسات خود را در این قالب بیان کرده، بررسی و شناخت آن، حائز اهمیت است. بهمنظور دستیابی به این امر، رباعیات این شاعر در سه سطح زبانی، ادبی و فکری بررسی گردید و سعی شد عناصر برجسته و سبکساز وی مشخص و اندیشة محوری و روح حاکم بر تاروپود رباعیات وی نشان داده شود. نکته جالب اینکه، بخش عمدهای از رباعیات وی، گویی غزلهای کوتاهی است که همان اندیشههای حاکم بر غزلیاتش را در ظرفی کوچکتر بیان میکند و بخش دیگر نیز دربردارندة اندیشههای پند و اندرز او در بوستان و گلستان است. زبان سعدی در این اشعار، همان زبان غزل است؛ یعنی سهل ممتنع. وی در سرودن این قالب شعری، برخلاف سایر آثار خود، توانمند نبوده است.
This paper intends to investigate the rhetorical and stylish features of the Sa’di quatrain. This poetic format/form doesn’t enjoy the significant frequency compared to the entire relics of the poet; however, its study and cognition is of the significance because he has expressed a part of his feelings, desires and ideals in this poetic format. In order to achieve this goal, the quatrains of this poet have been studied at three lingual, literal and intellectual levels and endeavor has been made to determine his exclusive and style making elements and the axial thought as well as the spirit dominant on his quatrains texture should be revealed. The interesting point is that the major part of his quatrains sounds to be short lyrics that express the very thoughts dominant on his lyrics in a smaller container/form and the other part of it encompasses his thoughts of advice in Boostan and Golestan. His language in these poems is of the same sonnet poetry; that is Easy and Unobtrusive. He has not been powerful in composing this poetic template/style, unlike his other works.
خلاصه ماشینی:
همچنين کتاب ها و مقالات مختلفي دربارٔە رباعي و شاعران رباعيسرا نوشته شده است که از اين ميان ميتوان به مقالاتي مانند «نقد بلاغي و سبکي رباعيات حافظ »، نوشته مجد (١٣٩٤)، «بررسي سبک رباعيات نظامي»، نوشتۀ نوروزي (١٣٩١) و «سبک شناسي رباعيات خاقاني با نگاه بر تأثيرپذيري از خيام »، نوشتۀ خسروي (١٣٩٥) اشاره کرد؛ اما هيچ يک دربارٔە رباعيات سعدي نبوده است .
خوي سعديست نصيحت چه کند گر نکند مشــک دارد نتـواند کــه کــنـد پنهانش (سعدي، ١٣٦٩: ٧٩٦) به طور کلي، موضاعات مطرح شده در رباعيات سعدي را ميتوان با اندکي تسامح اين گونه تقسيم بندي کرد: از ٢٠٣ رباعي وي، ١٣٠ رباعي (٥٠/٧٣ درصد) عاشقانه ، ٤٥ رباعي (٢٢/١٦ درصد) پند و اندرز، ٥ رباعي (٢/٤٦ درصد) حسب حال و امور زندگي، ٥ رباعي (٢/٤٦ درصد) عارفانه ، ٥ رباعي (٢/٤٦ درصد) واسوختي، ٧ رباعي (٣/٤٤) خيام وار، سه رباعي مرثيه (١/٤٧ درصد) و سه رباعي مدح (١/٤٧ درصد) است .
سعدي نيز ٥١ رباعي خود را به اين شکل سروده است که با توجه به دورٔە زندگي وي، قابل ملاحظه است ؛ «زيرا در قرن هفتم ، شمار رباعيات سه قافيه اي به طور آشکاري بر رباعيات چهارقافيه اي بيشي گرفت و شمس قيس که در اين قرن ميزيست ، چند جا تصريح ميکند که در رباعيات تصريع بيت اول لازم داشته اند» (همان : ٢٤).
هــر ســـاعتم اندرون بجوشـــد خـون را وآگــاهــي نيســـت مـــردم بيــــرون را الا مگر آنکـــه روي ليـــلي ديده ســت دانـــد که چه درد ميکشــد مجــنون را (سعدي، ١٣٦٩: ٦٦٦) اين امر در غالب رباعيات سعدي مشهود است و در بخش ادبي و مباحث مربوط به تشبيه و استعاره ها نيز مشخص ميشود.