چکیده:
بخش عمدهای از زیباییهای نثر مرسل، بر دوش زبان نهاده شده است. زبان بهعنوان یک عامل مهم در روایت خرق عادتهای تاریخی، کارکردی پارادوکسی دارد؛ از سویی، با وسعت بخشیدن به تخیَل، ادبیّت متون تاریخی را ارتقا میبخشد و خواننده را از جهان واقعیت جدا میسازد و از سوی دیگر، با نگرش زبانشناسانه در ایجاد منطق و رابطۀ علت و معلولی زبان، مخاطب را به بستر واقعیت برمیگرداند تا در اوج التذاذ و حیرتانگیزی، خرقعادتهای تاریخی را بپذیرد. این مقاله با تلفیق زبانشناسی ساختارگرا و زبانشناسی نقشگرا و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، عناصر زبانی و فرازبانی را در داستان «مولود مصطفی(ص)» از تاریخ سیستان بررسی کرده، نشان میدهد که نویسنده برای باورپذیر کردن خرق عادتها، از کارکرد پارادوکسی زبان در ایجاد ادبیّت و انتقال واقعیت، بیشترین بهره را برده است.
It seems that much of the burden of the prose's beauties has been put on the shoulders of the language. Language as an important factor in creating amazing facts and historical thaumaturgies, has a paradoxical role. On the one hand, by expanding the imagination, it enhances the literacy of historical texts in a way that it separates the readers from this real world. And on the other hand with a linguistic look in creating logic and the casual relationship, it returns the audience to the context of reality so that they at the pinnacle of enjoyment and amazement take historical thaumaturgies as the truth. This article by investigating the story of the birth of the holy prophet Muhammad from the Sistan's history shows the writer's skill in this language ability and concludes that the mentioned writer has used the paradoxical function of the language in creating literacy and transferring facts for making the thaumaturgies believable.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله با تلفيق زبان شناسي ساختارگرا و زبان شناسي نقش گرا و با استفاده از روش توصيفي- تحليلي، عناصر زباني و فرازباني را در داستان «مولود مصطفي(ص )» از تاريخ سيستان بررسي کرده ، نشان ميدهد که نويسنده براي باورپذير کردن خرق عادت ها، از کارکرد پارادوکسي زبان در ايجاد ادبيت و انتقال واقعيت ، بيشترين بهره را برده است .
به همين دليل ، از زبان شناسي نقش گرا براي تحليل جنبه هاي خاصي چون : انسجام متن ، پيوستگي، گفتمان ، خرق عادت ها و شگفتيهاي متن بهره گرفته شده که در محدودٔە جمله نميگنجند، اما در خلق زيبايي، برجسته سازي و باورپذير کردن واقعيت هاي شگفت انگيز نقش دارند.
نويسنده با هنرمندي، واقعيت هاي تاريخي را با شگفتيها، کرامات و خرق عادت ها درآميخته ، طوري آن را روايت کرده که علاوه بر گزارش جذاب تاريخ و التذاذ روحي خواننده ، باورپذيري پديده هاي خارق العاده نيز محقق شده است .
٣. زبان و باورپذيري خرق عادت هاي تاريخ سيستان انسان انديشمند، بعد از اينکه دربارٔە جهان هستي و وقايع شگف انگيز آن انديشيد و از کشف دوبارٔە جهان به وجد آمد، به دو نکته توجه بيشتري کرد: ابتدا فکر کرد که چگونه ديگران را از اين مکاشفۀ خود آگاه کنم ؟ بعد از آن ، چگونه او را در لذت مکاشفۀ خود سهيم نمايم ؟ اينجاست که پاي زبان به عنوان ابزار ارتباط و التذاذ به ميان ميآيد.
اين بخش از تاريخ سيستان نشان مي دهد که گفت وگو چه نقش شگرفي در زيبايي و باورپذيري خرق عادت هاي داستان دارد: «عبدالمطلب را ديدم که هميگفت : از زنان بنيسعد کيست که فرزند مرا بپرورد؟ من گفتم : من .