چکیده:
در روایات وارد شده از اهل بیت، نشانههای گوناگونی برای شناخت امام معصوم ذکر شده است. ذکر این نشانهها از این جهت بوده است که شیعیان در هر عصری بتوانند امام زمان خود را بشناسند و نیز مدعیان امر امامت رسوا شوند. از نشانههای گوناگونی که برای اثبات ولایت امام معصوم بر مردم ذکر شده، پرسش از امام است. به این معنا که شیعیان با طرح سوالاتی از مدعی امامت، بتوانند حقانیت یا بطلان دعوی او را احراز کنند و از تحیر در امر امامت رهایی یابند. در میان روایات مختلفی که مسئله سوال از امام را به عنوان راهی برای شناسایی امام حق برشمردهاند، تعارضاتی دیده میشود. برخی روایات پرسش از امام را برای اثبات حقانیت وی حجت دانسته و در مقابل، روایتی از امام رضا(ع) سوال را حجت ندانسته و در عوض نشانههای دیگری را غیر از سوال از مدعی امامت برای اثبات امامت حجت میداند. این تعارض آشکار میان روایت امام رضا (ع) و روایات دیگر در زمینۀ حجیت سوال از معصوم، مسئلۀ اصلی این مقاله و به دنبال راه حلی برای آن است.
In the narrations of Ahl al-Bayt, various signs have been mentioned for recognizing the Infallible Imam. The mention of these signs has been due to the fact that Shiites in every age can know the Imam of their time and also the claimants of the Imamate can be disgraced. One of the various signs mentioned to prove the guardianship of the Infallible Imam over the people is the question from the Imam. In other words, by asking questions of the claimant to the Imamate, the Shiites can establish the legitimacy or invalidity of his claim and get rid of the confusion in the matter of the Imamate. There are conflicts between different narrations that have considered the issue of asking the Imam as a way to identify the Imam of Truth. Some narrations consider the question from the Imam as a proof to prove his legitimacy, and on the other hand, a narration of Imam Rida (as) does not consider the question as a proof and instead considers other signs other than the question from the claimant of the Imamate to prove the Imamate. This obvious conflict between the narration of Imam Rida (as) and other narrations regarding the authority of the question from the Infallible Imam is the main issue of this article and seeks a solution for it.
خلاصه ماشینی:
روايات دسته اول : پرسش از امام راهي براي يافتن حقيقت در ايـن دسـته روايـات دو گونـه روايـت وجـود دارد: رواياتـي کـه از ائمـه نقـل شـده و مضمون آن هــا حکايــت از حجــت بــودن پرســش از امــام بــراي تشــخيص امامــت وي اســت و گونــۀ دوم رواياتـي اسـت بيانگـر تجربـه راويانـي کـه بـه دنبـال يافتـن امـام ، از مدعيـان امامـت پرسـش هايي مطــرح ميکردنــد.
روايات دستۀ دوم : سوال در تشخيص امام ، حجت نيست در ميـان ايـن روايـات گوناگـون ، روايتـي از امـام رضـا وجـود دارد کـه ضمـن اشـاره به وصيت و سـلاح در نشـانه هاي امامـت ، سـوال از امـام را دليـل بـر امامت نمي دانـد(۱۱(.
روايت دستۀ دوم تـک روايـت ايـن دسـته کـه بيانگـر عـدم حجيت سـوال در تشـخيص امـام اسـت ، داراي سـندي صحيح اســت : علـي بـن إبراهيـم عـن محمـد بـن عيسـي عـن يونـس عـن أحمـد بـن عمـر عـن أبـي الحسـن الرضـا ع قـال : سـألته عـن الدلالـة علـي صاحـب هـذا الأمـر فقـال الدلالـة عليـه الکبـر و الفضـل و الوصيـة إذا قـدم الرکـب المدينـة فقالـوا إلـي مـن أوصـي فـلانٌ قيـل إلـي فـلان بـن فـلان و دوروا ً مـع السـلاح حيثمـا دار فأمـا المسـائل فليـس فيهـا حجة ٌ(کلينـي ، ۱٤۰۷ق ،ج ۱: ۲۸٥(.