چکیده:
از دیرباز ایرانیان احساسات خود را در قالبی منظوم به کلام یا نوشتار درمیآوردند و بیان شاعرانه را شیواتر و تأثیرگذارتر میپنداشتند. آثار بهجا مانده از این پندار، مملو از مضامین گوناگونی؛ ازجمله پند و اندرز، طنز، عاشقانه، تاریخی، اجتماعی و غیره است. ادبیات شاعرانه ایرانی همچنان بدیع و تازه مینماید و گذر تاریخی نتوانسته است آن را به فراموشی بسپارد. این ادبیات، بهعنوان خصلتی فرهنگی و ملی، هماکنون ابعادی فراملی یافته و مورد توجه هنرمندان، ادیبان و روشنفکران سطوح بینالمللی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی، ضمن درک ضرورت و اهمیت نگاهداشت این داشته فرهنگی، پس از مرور ویژگیهای منحصربهفرد انیمیشن، در تلاش است تا پیوند میان ادبیات شاعرانه ایرانی و این هنر را مورد مداقه و بررسی قرار دهد. در این مقاله، ابتدا ادبیات و آرایههای تشکیلدهنده آن، مانند تشخیص، استعاره، نماد و غیره تعریف شدهاند و سپس، طبق مبانی نظری سینما و انیمیشن، با انتخاب هدفمند از موارد مطلوب، نمونههایی با عنوان «زال و سیمرغ»، «رستم و اسفندیار»، «دیوار و آب»، «در امواج سند»، «اگر بهار نیاید» و «هفت شهر» از انیمیشنهای شاعرانه برگرفته شده از شعر کهن و نو مورد تحلیل قرار گرفتهاند. مسئله اصلی این پژوهش، چگونگی استفاده از ادبیات شاعرانه در شیوه بیانی و ساختاری انیمیشن است. روش پژوهش کیفی، با رویکردی توصیفی و فرمالیسیتی، بر اساس منابع کتابخانهای و آرشیوهای صوتی و تصویری بوده است.
Iranians have long expressed their feelings in the form of poetry, words or writings, and considered poetic expression more eloquent and effective. There are many various themes including advice, humor, Romance, historical, societal, and so on in the relevant remnants. Iranian poetic literature is still novel, and passing of time has not been able to forget it. This literature, as a cultural and national characteristic, has already taken on transnational dimensions and has attracted the attention of artists, writers and intellectuals through the world. The present study with a practical purpose, while understanding the necessity and importance of preserving this cultural heritage, examines the connection between Iranian poetic literature and this art by reviewing the unique features of animation. In this article, first, the literature and its Stylistic devices are defined; such as Personification, metaphor, symbol, etc. Then Based on the theoretical foundations of cinema and animation, favored samples were purposefully selected including "Zal and Simorgh", "Rostam and Esfandiar", "Wall and Water", "In the waves of the Indus River", "If spring does not come" and "Seven" City» from poetic animations taken from old and novel poetry, and they were analyzed. The main purpose of this article is how to use poetic literature in the expressive and structural style of animation. The research method was Qualitative, with a descriptive and formalistic approach, and based on library and audio and video archive sources.
خلاصه ماشینی:
در ايـن مقالـه ، ابتـدا ادبيـات و آرايه هـاي تشـکيل دهنده آن ، مانند تشـخيص ، اسـتعاره ، نمـاد و غيـره تعريـف شـده اند و سـپس طبـق مبانـي نظـري سـينما و انيميشـن ، بـا انتخـاب هدفمنـد از مـوارد مطلـوب ، نمونه هايـي با عنـوان «زال و سـيمرغ »، «رسـتم و اسـفنديار»، «ديـوار و آب »، «در امـواج سـند»، «اگـر بهـار نيايـد» و «هفـت شـهر» از انيميشـن هاي شـاعرانه برگرفتـه شـده از شـعر کهـن و نـو مـورد تحليـل قـرار گرفته انـد.
طرح اسـتعاره ادبي در سـينما با دشـواري هايي روبه روسـت ؛ ازجمله اينکـه در سـينما، واحـدي معـادل کلمـه نداريم ، معناي اسـتعاره که در حکم مشـبه اسـت ، در پيرنگ فيلم وجود دارد و مرز تشـبيه و اسـتعاره تشـخيص دادني نيسـت ؛ و ماننـد آن ؛ امـا اگـر سـبکي مانند اسـتفاده مکـرر از آواهاي دال بر حرکـت و پويايي را بـا شـگردهايي ماننـد حرکـت برش زاويه هـاي متعدد يـا حرکـت دادن موضوع در قـاب تصويـر مقايسـه کنيـم ، مي توانيم فهرسـتي از اسـتعاره هاي برآمده از سـبک را در اختيـار سـينماگران قـرار دهيـم تـا از ايـن طريـق ، تخيل سـينمايي توسـعه يابد (حياتي ، ١٣٩١).
1. Basics of Animation: Scriptwriting (به تصویر صفحه مراجعه شود) از نظـر اسـتفان شـارف «در سرشـت نحو سـينمايي ، اگر درسـت بـه کار رود، اين نکتـه نهفتـه اسـت کـه ترکيب هـاي گوناگـون نماهـا نسـبت بـه حاصـل جمـع کل داده هايـي کـه در هـر نما وجـود دارد، معاني بيشـتري را انتقال مي دهنـد» و اين راز واقعيـت سـينمايي اسـت ، واقعيتي اصيـل و ويژه که بـا بازتاب سـاده واقعيت بر روي پـرده تفـاوت دارد (ترجمه شـهبا و خامنه پـور، ١٣٩٥: ٢١).