چکیده:
بر اساس معرفتشناسی فضیلت محور زاگزبسکی، هدف فضیلت فکری تماس شناختی با واقعیت است و تمایزی بین فضیلت اخلاقی و فکری وجود ندارد. فضیلت فکری زیر مجموعهٔ فضیلت اخلاقی است. به همین منظور او به دنبال ارائهٔ تعریفی از فضیلت است که دربر گیرندهٔ هر دو دسته فضایل شود. از نظر زاگزبسکی «فضیلت» یک ویژگی اکتسابی عمیق و پایدار است که مستلزم انگیزهای خاص برای به وجود آوردن غایت مطلوب و موفقیت قابل اعتماد در به وجود آوردن آن غایت است. مولفه «انگیزه»، در این تعریف، بر ساختار درونگرایانه و مولفهٔ «موفقیت قابلاعتماد»، بر ساختار برونگرایانه دیدگاه زاگزبسکی دلالت دارد و به همین دلیل، ساختار فضیلت فکری زاگزبسکی را «ترکیبی» مینامیم. در این پژوهش تحلیلی، با استفاده از دادههای معرفتشناختی و اخلاقی در ادبیات موضوع، مولفههای اساسی دیدگاه زاگزبسکی دربارۀ ساختار فضیلت فکری، استخراج و نقش هر کدام در شکلگیری این نظریه تبیین شده است. سپس نقاط ضعف و قوّت هر یک از این مولفهها مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته و در نهایت، این نتیجه به دست آمد که ساختار صحیح «فضیلت فکری» باید از سنّت درونگرایی در معرفتشناسی که متاثر از «اخلاق فضیلت» است، پیروی کند و ساختار برونگرایانه با مبانی معرفتشناسی فضیلت محور زاگزبسکی، سازگاری ندارد.
According to Zagzebski’s virtue epistemology, an intellectual virtue aims at establishing a cognitive contact with the reality, and there is no distinction between moral and intellectual virtues. Intellectual virtues are subsets of moral virtues, which is why she seeks to find a definition of virtue which includes both. For Zagzebski, virtue is a deep and permanent acquired characteristic involving a particular motivation for the realization of the desired end and reliable success in bringing this end into existence. The “motivation” component in this definition indicates the internalist structure of her view and the “reliable success” component indicates the externalist structure of her view. For this reason, we shall refer to the structure of Zagzebski’s intellectual virtue as “composite.” In this analytic research, we draw on epistemological and ethical data in the literature to glean the main components of Zagzebski’s view of the structure of intellectual virtues and account for the role of each in the formation of the theory. I discuss the weakness and strength of each of these components, and conclude that the proper structure of “intellectual virtue” should follow the internalist tradition in epistemology which is influenced by “virtue ethics.” In fact, the externalist structure is not compatible with the foundations of Zagzebski’s virtue epistemology.
خلاصه ماشینی:
سپس نقـاط ضـعف و قـوت هر يک از اين مؤلفه ها مورد بحث و ارزيابي قرار گرفته و در نهايت ، اين نتيجه به دست آمـد کـه سـاختار صـحيح «فضيلت فکري » بايد از سنت درون گرايي در معرفت شناسي که متأثر از «اخلاق فضيلت » اسـت ، پيـروي کنـد و ساختار برون گرايانه با مباني معرفت شناسي فضيلت محور زاگزبسکي ، سازگاري ندارد.
معرفت شناسان فضيلت محور اعتماد گرا١ همچون ارنسـت سوسـا٢و آلـوين گلـدمن - 3 تحت تأثير سنت برون گرايي در معرفت شناسي معاصر- رويکـرد برون گرايانـه اي در طـرح و بسـط ديدگاه خودشان دربارٔه فضيلت فکري در پيش گرفته اند (١٩٨٦ ,Goldman ;١٩٩١ ,see Sosa).
زاگزبسکي ٤- برجسته ترين معرفت شناس فضيلت محور مسئوليت گرا٥ - ديـدگاه اعتمادگراهـا دربارٔە فضيلت فکري را - به دليل استفاده از مفـاهيم الـزام و وظيفـه (برون گرايـي) - شايسـته ٔ نـام «معرفت شناسي فضيلت محور» نميداند و بـر ايـن بـاور اسـت کـه تنهـا ديـدگاه او بـر اسـاس اخلاق فضيلت ، طراحيشده است (١٩٩٦ ,see Zagzebski).
زاگزبسکي در کتاب فضايل ذهن ميگويد: فضيلت ، عبارت است از: يک ويژگي اکتسابي عميق و پايدار که مستلزم انگيزه اي خاص براي بـه وجـود آوردن غايت مطلوب و موفقيت قابل اعتماد در به وجود آوردن آن غايت اسـت ( ,Zagzebski (1996, p.
In Intellectual Virtue: Perspectives from Ethics and Epistemology (1st edition, pp.
In Intellectual Virtue: Perspectives from Ethics and Epistemology (1st edition, pp.
Virtue Epistemology: Motivation and Knowledge (1st edition).