چکیده:
عرفا بر این باورند که حدیث نیز مانند کتاب الله دارای ظاهر و باطن است و تأکید آنها بر درک و فهم حدیث به جای توجّه به سلسلة راویان میباشد. نکتة بسیار مهم نگرش فراتاریخی و تأویلی آنها در مواجهه با احادیث حِکمی و عرفانی است که ناشی از نوع نگاه آنها میباشد. آنان معتقدند روش محدّثین که بیشتر بر سند حدیث تکیه میکنند، چه بسا حدیث را از درک محتوایش باز دارد. به عنوان مثال روایت آفرینش آدم بر صورت خداوند، نخستین بار در سفر پیدایش مطرح میشود و از جمله مستندات صوفیه و عرفا است که اکثر فقها و محدّثین با توجه به اینکه این آموزه نخستین بار در کتاب مقدّس یهودیان آمده، آن را اقتباسی از مواریث یهودی دانسته، عنوان «اسرائیلیّات» به آن داده و جزء احادیث موضوعه و مجعول و لذا مردود به شمار میآورند؛ در حالیکه از دید عرفا در همة ادیان اعتقاد به اینکه خداوند آدم را به صورت یا حقیقت خویش آفریده، یک اصل و حقیقت معنوی است و اینکه در یکی (یهودیّت) به صراحت در تورات آمده و در دیگری (اسلام) در قرآن به همان عبارت نیامده ولی در روایات آمده، نمیتواند دلیلی بر بیاساس و موضوعه بودن آن باشد.
Mystics and Sufis believe that the hadith, as the book of Allah, has an appearance and a reality. A very important point is the meta-historical and hermeneutic view of the mystics in confrontation of mystical and Sufi hadiths which is due to their kind of view. They believe that the way of the hadith narrators, which noted more on the hadith evidence, excludes hadith from perception its contents. For example, the narrative of Adam’s creation on God’s image which the first time mentioned in Genesis, is one of the documentation of Sufis, Considering that this teaching was first mentioned in Bible, jurists and hadith narrators, consider it as an adaptation from Jewish heritage, giving it the title of the Isra'iliyyat (attributing to Israil), and consider it spurious hadiths. While from the sight of Mystics, in all Abrahamic religions, this belief that God created Adam in his Image or truth, is a principle and spiritual truth and the fact that in one (Judaism) it is explicitly mentioned in the old testament, and in another (Islam), the same phrase is not mentioned in the Qur'an but in narrative was seen, cannot be a reason for its spurious.
خلاصه ماشینی:
به عنوان مثال روايت آفرينش آدم بر صورت خداوند، نخستين بار در سفر پيدايش مطرح ميشود و از جمله مستندات صوفيه و عرفا است که اکثر فقها و محدثين با توجه به اين که اين آموزه نخستين بار در کتاب مقدس يهوديان آمده ، آن را اقتباسي از مواريث يهودي دانسته ، عنوان «اسرائيليات » به آن داده و جزء احاديث موضوعه و مجعول و لذا مردود به شمار ميآورند؛ در حاليکه از ديد عرفا در همۀ اديان اعتقاد به اين که خداوند آدم را به صورت يا حقيقت خويش آفريده ، يک اصل و حقيقت معنوي است و اين که در يکي (يهوديت ) به صراحت در تورات آمده و در ديگري (اسلام ) در قرآن به همان عبارت نيامده ولي در روايات آمده ، نميتواند دليلي بر بياساس و موضوعه بودن آن باشد.
روايت اول : طبق نقل کليني در اصول کافي ٤٣، محمد بن مسلم از امام باقر(ع ) در مورد اين حديث پيامبر، «ان الله خلق آدم علي صورته »، سؤال کرد و امام در پاسخ فرمودند: منظور از آن صورت ، صورتي است حادث و تازه آفريده شده است که خداوند آن را از ميان صورت هاي گوناگون انتخاب کرد و به خودش نسبت داد؛ همان گونه که کعبه و روح را به خود نسبت داد.
ابن عربي در فصوص الحکم در شرح حديث پيامبر که ميفرمايد: «من عرف نفسه ، فقد عرف ربه » بر اين باور است که از آن جايي که انسان بر صورت رب خود آفريده شده است حقيقت و هويت او هم چون حقيقت و هويت حق است ، زيرا اسم اعظم جامع حقايق همه اسماء است .