چکیده:
نمادگرایی به عنوان یکی از ابزارهای بیان تصویری و انتقال مفاهیم، آثار زیادی از نگارگری ایرانی را در صورت و معنا به هم نزدیک کرده است، از سوی دیگر کاربست نماد یکی از آرایههای ادبی نیز محسوب میشود. در رهگذر سرودن، آنچه چشم احساس، عاطفه و تخیّل شاعر را بیشتر بهسوی خود جذب میکند، آفرینش و پهنه و گستره طبیعت است. هنرمند ایرانی در فضایی نمادین به آفرینش میپردازد؛ نگارگر ایرانی با بهره گرفتن از بستر ارزشمند شعر و ادب فارسی، نه در پی بازنمایی طبیعت ملموس، بلکه به فرانمایی جلوههای نمادین پرداخته است. منوچهری دامغانی و مولانا محمد جلال الدین بلخی (شمس) از برجستهترین مهم شعرای توصیفگر طبیعت در ادبیّات فارسی هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی در صدد واکاوی جلوههای نمادین طبیعیت در شعر و نگارگری قرن چهارم و هفتم هجری است. یافتههای پژوهش نشان میدهد، کاربرد طیف واژگانی در اشعار منوچهری و مولوی نشان از آن دارد که جهان شعری آنها، جهانی سبز و مملاء از نمادهای طبیعت پرور است. نمادپردازی تصویرگری طبیعت در شعر این دو شاعر و نگارگری قرن چهارم و هفتم هجری به صورت زیبایی نمایان است. ابداع و استفاده از عناصر نمادین در نگارگری ایران در قرون چهارم و هفتم هجری، صورت مستقلی نداشته بلکه روند تکاملی در صورت و محتوا را براساس شعر و ادب فارسی این دوره همراه با شاعرانی چون منوچهری و مولانا و تحت تاثیر ورود تصویرسازی طبیعت پردازانه به شیوه چینی در نگارگری ایران طی کرده است.
اهداف پژوهش
1.شناخت جلوههای نمادگرایی از طبیعت در شعر و نگارگری ایران با تاکید بر اشعار منوچهری دامغانی و غزلیات شمس.
2.مقایسه عناصر طبیعت از دیدگاه منوچهری (طبیعتگرای صرف) و مولانا (شمس).
سؤالات پژوهش
1.کاربست نمادگرایی چه جایگاهی در اشعار منوچهری و مولوی و نگارگری قرن چهارم و هفتم هجری داشته است؟
2. منوچهری دامغانی و مولوی در اشعار خود به طبیعت چه نگاهی داشتهاند؟
Symbolism as one of the tools of pictorial expression and transmission of concepts has brought many works of Iranian painting closer in form and meaning. On the other hand, the use of symbol is also considered as one of the literary arrays. In the process of composing, what attracts the poet's sensation, emotion and imagination more is the creation and the space and scope of nature. Iranian artist creates in a symbolic atmosphere; Taking advantage of the valuable context of Persian poetry and literature, the Iranian painter has not sought to represent tangible nature, but to represent symbolic effects. Manouchehri Damghani and Molana Mohammad Jalaluddin Balkhi (Shams) are among the most prominent poets describing nature in Persian literature. The present study seeks to analyze the symbolic effects of nature in poetry and painting in the fourth and seventh centuries AH with a descriptive and analytical method. The research findings demonstrate that the use of lexical range in the poems of Manouchehri and Rumi shows that their poetic world is a green world filled with symbols resembling nature. The symbolism of nature depiction is beautifully visible in the poetry of these two poets and the painting of the fourth and seventh centuries AH. The invention and use of symbolic elements in Iranian painting in the mentioned centuries does not bear an independent form, but an evolutionary process in form and content based on Persian poetry and literature of this period with poets such as Manouchehri and Rumi and under the influence of naturalistic imagery influenced from Chinese art. Research aims: 1. Recognition of the symbolic effects of nature in Iranian poetry and painting with emphasis on the poems of Manouchehri Damghani and Ghazals of Shams. 2. Comparison of the elements of nature from the point of view of Manouchehri (mere naturalist) and Rumi (Shams). Research questions: 1. What is the place of the use of symbolism in the poems of Manouchehri and Rumi and in the paintings of the fourth and seventh centuries AH? 2. How did Manouchehri Damghani and Rumi acknowledged nature in their poems?
خلاصه ماشینی:
در اين ميان، شاعران قرن چهارم و هفتم اکثراً بر اساس شناسههای ریختشناسی و زیباییشناسی آثار هنری، عموماً طبیعتگرا و ناتورالیست هستند و همچون نقاشان دوره کلاسیک كه گاه تصاویر عینی از گلهای بهاری، قطرات باران و رنگهای خزانی را بر بوم نقاشی خود بیکم و کاست منتقل کردهاند، گویی تنها از طبیعت عکسبرداری کرده و در اکثر اوقات تصویرهای حسی و مادی زیبایی را در اشعار خود خلق ميكنند.
از آن جا كه، نگارگری ایران با شعر و ادب فارسی الفت دیرینه دارد و به مرور زمان با حكمت کهن ایرانی و عرفان اسلامی درآمیخته است، جلوههای نمادین طبیعت در شعر و نگارگری خصوصاً در قرن چهارم و هفتم به وضوح نمايان است؛ بهطوریکه بر اساس نگرش اسلامی و حكمت ایرانی، نگارگر نه در پی بازنمایی طبیعت ملموس بلكه در راستای بازنمایی جلوههای نامحسوسی است که بسترهای مادی معینی ندارند و به ارائة نمودهایی از جوهر صور طبیعی میپردازد.
بیان این مسأله که شاعران قرن چهارم و پنجم که سر آمد آنها در دیدگاه طبیعتگرایی محض منوچهری دامغانی است و مولانا، شاعر عارف قرن هفتم که پیرنگ خیال او آمیزهای از جهانبینی معنوی، آموزههای قرآنی، اخلاق عملی و منزهسازیهای عرفان اسلامی است، مورد توجه قرار میگیرد.
نکته دیگر این که طبیعت در شعر مولانا صورت خود را فراتر از واقعیتهایی که در معمول جاری و ساری است قرار میدهد.
به عبارت ديگر، ميتوان چنين بيان كرد كه نمادگرایی از طبيعت به عنوان یكی از شیوههای بیان در شعر و نگارگری ایران يكي از مشخصههاي مهم هنر ايراني است و صور خیال در دیوان این دو شاعر صرفا تصویرسازی محض نبوده بلكه جنبه نمادین داشته است.