چکیده:
داستان فریب خوردن آدم ابوالبشر از شیطان، بیانگر شدت دشمنی او با بنیآدم است. قرآن برای او اوصافی چون دشمنی دیرینه با انسان و قدرت نفوذ در بشر و درعینحال ضعف نقشههایش برای مومنان را ذکر کرده است. از سوی دیگر قرآن کریم آفرینش الاهی را احسن و نیکو دانسته است. در این رهگذر، پژوهش حاضر پاسخگو به این پرسش است که قرآن کریم چه جایگاهی برای شیطان در نظام احسن قائل است؟ روش پژوهش در این مقاله روش توصیفی از نوع تحلیل محتواست. پس از مراجعه به منابع تفسیری و کنار هم قرار دادن آیاتی که درباره موضوع شیطان است واژه شیطان و حقیقت وجودیاش تبیینشده و سپس حکمت وجودی شیطان و جایگاهش در منظومه تربیتی قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.
یافتههای این مقاله گویای آن است که براساس نگره توحید ربوبی، همه اشیاء در عالم مظهر اسماء الله هستند و شیطان نیز در این عرصه مظهر اضلال الهی است. همچنین اگر شیطان نبود تفاوت انسانهای پاک از ناپاک روشن نمیگشت و تربیت انسان به معنای درست آن تحقق نمی یافت. مضافا این که حتی اگر تنها نفس اماره در وجود انسان نهادینه میشد بدون وجود وسوسه های شیطانی، تربیت انسان به کمال نمی رسید..
The story of Adam Abu al-Bashar being deceived by the devil shows the severity of her enmity with the Bani Adam. The Qur’an mentioned Him as a long-standing enmity with man and as has the power of influence in man, and at the same time the weakness of his plans for the believers. On the other hand, the Holy Quran considers divine creation as a good system (Nizm-e-Ahsan). The research question is what place does the Holy Quran have for the devil in the good system? The research method in this paper is a descriptive method of content analysis.
After referring to the interpretive sources and juxtaposing the verses related to the subject of the research, the word Satan and the truth of his existence are explained and then the existential wisdom and its place in the educational system of the Qur’an are analyzed. The findings of this article show that according to the view of monotheism, all objects in the universe are the manifestation of the names of God, and Satan is the manifestation of divine Misguidance in this area. Also, if the devil did not exist, the difference between pure and impure human beings would not be clear, and human education would not be realized in its true sense.
In addition, even if only the sensuality was institutionalized in human beings, human education would not be complete without evil temptations.
خلاصه ماشینی:
قرآن کریم که متضمن و عهدهدار هدایت بشر است، شیطان را بهعنوان دشمن سعادت انسان معرفی مینماید و سفارش مراقبت در برابر کید و مکر او را داده و انسان را به مبارزه همه جانبه با او فراخوانده است (بقره/168، أعراف/17-27، یوسف/5، إسراء/62، کهف/50، فاطر/6، یس/60).
3. تسویل: به معنای تزیین کردن نفس در درون است تا زشت را زیبا جلوه دهد و انسان را به کارهای زشت وا دارد، چنانکه شیطان این کار را برای پیروان خود انجام میدهد(یوسف/18و83، طه/96، محمد/25) (راغب اصفهانی، همان، ص437).
با این حال، قرآن مکر شیطان را ضعیف میداند (نساء/76) و معتقد است محدوده فعالیتش صرفا دعوت و نفوذ در شعور و آگاهی انسان است (ابراهیم/22) و اصالتا حق سلطه بر کسی را ندارد (حجر/42) و تنها انسانها را وسوسه میکند (ناس/5و6).
حکمت وجودی شیطان در نظام تربیتی انسان پس از تبیین حقیقت وجود شیطان ممکن است این مسئله به ذهن برسد که با وجود اینکه خداوند میدانست ابلیس منشأ شر و اغواء و وسوسه برای انسانها است، چرا او را آفرید؟ و در حقیقت حکمت وجودی شیطان چیست؟ قرآن کریم پاسخ به این سؤال را فرونگذاشته و در آیاتی به این مسئله پاسخ میدهد.
جوادی آملی آفرینش جهانی بهتر از جهان موجود را محال دانسته و در تبیین فلسفی آن اینگونه مینویسد: «هر چه اطلاق شیء به آن صادق باشد، مخلوق خداست: «اللهُ خالِقُ کل شَیءٍ» و آنچه را خدای سبحان آفرید، نیکو آفرید: «الذِی أَحْسَنَ کل شَیءٍ خَلَقَهُ» پس زیباتر از نظام هستی که آفریده خداست محال است؛ زیرا اگر زیباتر از آن ممکن بود و خداوند آن را نمیآفرید، منشأ آن یا جهل یا عجز یا بخل بود و چون همه این تالیها فاسد و مستحیل است مقدم آنها نیز محال است بنابراین آفرینش جهانی زیباتر از این، محال است» (جوادی آملی، 1388ش: ج7، ص253).