چکیده:
روند فزاینده نابودی محیط زیست سبب شد جوامع انسانی به ویژه دولتها در پژوهشها و مطالعات نظری و میدانی خود به آن بپردازند و مطالعات حفظ محیط زیست افزایش یابند. مقاله حاضر در تلاش است با تمرکز بر سیاستگذاری محیط زیستی نخستین دولتهای اسلامی به این پرسش پاسخ دهد که آنها چه قوانینی را در ارتباط با محیط زیست به وجود آوردند؟
این پژوهش با رویکردی توصیفی و تکیه بر منابع دست اول تاریخی سعی میکند با روش بررسی تاریخی دادهها، تحلیلهایی نو در این زمینه ارائه کند و بر این مدعا است که دولتهای صدر اسلام از دولت نبوی تا پایان خلافت عثمان با تمرکز بر قانون قرق و حمی، گامهایی در راستای حفظ محیط زیست برداشتند، اما این قانون در گفتمان حفاظت و حمایت از طبیعت، عملکردی مداوم نداشته است.
بر این اساس، پیامبر (ص) با دگرگون ساختن تعریف حمی که در دوران جاهلیت به وسیله شیوخ قبایل برای بهره برداری شخصی استفاده میشد، قانونی وضع کردند که برای حفظ محیط زیست کاربرد داشت. اجرای این قانون از سوی دولتهای بعدی پیگیری شد، اما تفاوت نوع نگاه خلفا با نگاه پیامبر (ص) به پدیدههای مختلف و به طور خاص محیط زیست و قوانین مرتبط با آن، تحولی در قانون حمی پدید آورد که دیگر در راستای حفظ محیط زیست کاربردی نداشت.
ان التخریب و الدمار الهايل الذی تشهدها الیوم البیيه اسفرت عن قیام المجتمعات و الحکومات بدراسات میدانیه و نظریه عنها و الزیاده فیها.
تسعی هذه المقاله جاهده مع ترکیزها علی البعد التشریعی للقوانین البیيیه
فی الحکم الاسلامی الاول ان تجیب علی نوعیه العلاقه لتلک القوانین بالبیيه عبر توظیفها للمنهج الوصفی - التاریخی فی محاوله جاده ان تعطی تحلیلا جدیدا فی هذا الجانب و تری ان الحکم الاسلامی الاول من العهد النبوی حتی العهد العثمانی کان یرکز علی قانون الحمی و المحمیه حفاظ علی البیيه لکن ما کان یطبق باستمرار رغم انه یعد خطوه هامه انذاک.
تاسیسا علی ذلک ان النبی(ص) عبر التغییر فی قانون الحمی الذی کان یومن مصالح وجهاءالقبیله شرع قانونا یحمی البیيه. فقد کانت الدول المتعاقبه تطبق هذاالقانون. لکن الاختلاف فی وجهات النظر للخلفاء و اجتهادهم احدث تطورا
فی مفهوم الحمی و ابعده عن مفهومه الاول الرامی للحفاظ علی البیيه.
The increasing trend of the annihilation of environment led to its investigation in the researches as well as the theoretical and field studies by the human communities particularly the governments and the increase of studies on the preservation of environment consequently. Considering the primary environmental policy making of the Islamic governments, the present article is to answer the question related to the kinds of regulations developed in regard with the environment. Taking advantage of the descriptive approach and the primary historical sources, this research is to historically investigate the data in order to present new analyses in this regard. According to the articles, the governments of early Islam from the Prophetic government up to the end of Ottoman caliphate took step towards preserving the environment focusing on Hema law while it was not of constantly applied in the discourse of preserving and supporting the nature. Hence, Prophet Mohammad (PBUH) developed a law applicable in favor of the preservation of environment by changing the definition of Hema which was the preferred by sheikhs of tribes in the age of ignorance. The administration of this law was pursued by the late governments but the difference in the view of Prophet and caliphs towards various phenomena particularly the environment and its related issues led to the adjustment of Hema which was not in line with the preservation of environment
خلاصه ماشینی:
مقالـه حاضـر در تـلاش اسـت بـا تمرکز بر سیاست گذاری محیط زیستی نخسـتین دولـت هـای اسـلامی بـه ایـن پرسش پاسخ دهد که آن ها چه قوانینی را در ارتباط با محیط زیست بـه وجـود آوردند؟ این پژوهش با رویکردی توصیفی و تکیه بر منابع دست اول تاریخی سعی میکند با روش بررسی تاریخی داده ها، تحلیل هایی نو در این زمینه ارائه کند و بر این مدعا است که دولت های صدر اسلام از دولت نبـوی تـا پایـان خلافـت عثمان با تمرکز بر قانون قرق و حِمی، گام هایی در راستای حفظ محیط زیسـت برداشتند، اما این قانون در گفتمان حفاظـت و حمایـت از طبیعـت ، عملکـردی مداوم نداشته است .
این که در تاریخ اسلام ، طبیعت چه جایگاهی داشته اسـت و دولـت هـای اسـلامی بـه عنوان اجراکنندگان قوانین دینی برای حفظ محیط زیست چه سیاست هـایی را بنـا نهـاده بودند، امری است که باید در مطالعات تاریخی، جایگاهی بـرای آن تعیـین شـود.
٤. در اینجا منظور از هر حکومتی، حکومت های اسلامی هستند که پس از پیامبر بـه عنـوان پیشوای مسلمانان حکومت میکردند؛ چراکه در زمان جاهلیت ، انحصـارطلبیهـایی کـه بـر ضـد دیگران بود سبب شده بود هر فردی توان قرق کردن منطقه ای را برای طایفه خود داشته باشـد.
در جریان قرق توجه به حقوق انسان و محیط ، هر دو به یک اندازه مورد توجه هستند، اما مساوات این ترکیب با گذر زمان و ورود به دوره های بعدی از بین میرود و حق انسان نسـبت بـه حـق محـیط بیشـتر مـیشـود تـا حـدی کـه در دوره هـای بعـدی، سیاسـت پیامبر وسیله ای برای سودجویان شد که در ادامه مقاله به آن پرداخته میشود.