چکیده:
حضور مهاجران افغانی در ایران به عنوان بزرگترین قومیت مهاجر در ایران به سالهای دور برمیگردد . هماکنون بخشی از آنان در ایران صاحب فرزند شدند و نسل سوم این مهاجران به ایران بهعنوان زادگاه خود تعلقخاطر دارند. این نسل به سمتی پیش می رود که مطالبات بیشتری از جامعه دارد. اشتراک این دو ملیت در زبان، دین و بخشی از فرهنگ نوع تعاملات اجتماعی را پیچیدهتر کرده است. در میان نظریه پردازان ارتباطات میان فرهنگی اورب در نظریه همفرهنگی به بررسی رابطه میان گروه های اقلیت در مقابل گروه های غالب می پردازد.از آنجا که مهاجران افغان در مقابل ایرانیان در اقلیت هستند ، رفتار وکنش مهاجران افغان مقیم ایران به عنوان گروه اقلیت یا همفرهنگ در برابر ایرانیان که گروه غالب یا سلطه هستند را میتوان مورد بررسی قرار داد. در چنین شرایطی مهاجران افغان استراتژی های متفاوتی را برای برقراری رابطه و تعامل با ایرانیان و ساختار گروه سلطه انتخاب میکنند. کمتوجهی، تحقیر و نگاه از بالا به پایین کمترین تجربههایی است که این افراد را دچار آسیبهایی کرده است که این سه نسل در قبال آن رویکرد متفاوتی را از نوع سازش، انطباق و جداسازی را در سه سطح منفعل ، فعال و بیش فعال برگزیدند. در این پژوهش کیفی مصاحبه هایی با 20 تن از مهاجران افغانی مقیم بومهن با چهارچوب نظری گادیکانست و اورب انجام و به تحلیل رفتارهای این مهاجران بر اساس نظریه همفرهنگی پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد نسل سوم مهاجران افغانی برخلاف نسلهای گذشته که بهطور سنتی رویکرد سازش را انتخاب میکردند از روشهای انطباقی و گاه بهصورت محدودتری روش جداسازی را انتخاب میکنند.
The presence of Afghan immigrants in Iran, as the largest ethnicity of immigrants in Iran, goes back to many years ago. Now, a portion of them have children in Iran, and the third generation of these immigrants feel a sense of belonging to Iran as their birthplace. This generation is moving in a direction; in which they are having more demands from society. The commonality of these two nationalities in language, religion, and some of their culture has made the type of social interactions more complicated. Little attention, humiliation, and being looked down upon are the least of the experiences that have exerted damages to these people, which in response, these three generations have chosen different approaches of compromise, conformity, and isolation. In this qualitative study, 20 Afghan immigrants living in Bumehen, near the capital Tehran, are interviewed with the Gudykunst & Orbe’s theoretical framework and their behaviors are analyzed based on the co-cultural theory. The result shows that the third generation of Afghan immigrants, unlike previous generations who traditionally chose the approach of compromise, choose the conformity approach and sometimes in a more limited manner, they choose the approach of isolation.
خلاصه ماشینی:
درواقع ارزشهايي مثل باز بودگي نسبت به تغيير بر امکان تفکر و خودباوري افـراد اثر دارد و بنابراين نگرش آنها نسبت به موضوعات مختلـف را تحـت تـأثير قـرار دهـد (لبدوا و همکاران ٤، ٢٠١٣ : ٨) ازاين رو بررسي ميان ارزشهاي فرهنگي و نگرش نسبت به مهاجران افغاني داراي اهميت است فاصله قدرت درجـه اعضـاي کـم قـدرت جامعـه حاضر به پذيرش آن هستند و انتظار دارند که قدرت به طـور نـابرابر تقسـيم شـود اشـاره دارد افراد در فرهنگ هاي بافاصله قـدرت بـالا نسـبت بـه افـرادي کـه در فرهنـگ هـاي بافاصله قدرت پايين زندگي مي کند سلطه و اقتدار راحت تر مـي پـذيرد و بـراي افـراد و طبقات را به عنوان ارزش تلقي مي کنند.
بعضي به گروه غير سفيدپوستان خصوصـاً زنـان سـياهپوسـت در سـازمان توجـه نموده اند؛ اينکه چگونه آنان توجـه سـازمان را بـه خـود جلـب کـرده و چگونـه فراينـد اجتماعي شدن را در سازمان تجربه مي کنند، (اورب، ١٩٩٩؛ فيليپس گوتر، ١٩٩٩؛ آلن ،- ٢٠٠٠ ؛ پارکر، ٢٠٠٣) برخي ديگر از محققين از اين تئوري براي تجارب زندگي بيرون از سازمان گروه هاي هم فرهنگ نيز بهره بردهاند مثل تحقيق پيرامون معلـولين بـه عنـوان گروه هم فرهنگ (فوکس ، گيلز، اورب و بورهيس ،٢٠٠٠) البته ايـن مطالعـات بـه نـوع فصلنامه علمي سال چهاردهم ، زمستان ٩٨ شماره ٤١ ١٥ بينش افراد و گروه ها منحصر نيست بلکه حتي در تحليل کارتون و تئاتر نيز استفاده شده است ، چنانکه اين تئوري به زمين هاي براي تحقيقات گسترده در اسرائيل مبدل شـده تـا آنجا که به زبان عبري ترجمه شده و موردتوجه محققين اسـرائيلي قرارگرفتـه اسـت .