چکیده:
با توجه به اهمیت خدا شناسی در عقلانیتِ باورهای دینی، علامه طباطبایی در بحث اثبات وجود خدا، با تکیه بر تقریری از برهان صدیقین، مدعی بداهت علم حصولی به وجود خداوند است. لذا ضرورت دارد با تبیین این مسأله علاوه بر فطری بودن شناخت خداوند، بر بداهت وجود خدا نیز تأکید شود. بر این اساس کوشیدهایم نخست با تکیه بر اصلِ واقعیتِ مطلقِ ضروریِ ازلی، ثابت کنیم اصل مذکور فقط بر واجب تعالی منطبق است. و بعد با ذکر مبادی تصوری و تصدیقیِ بداهت وجود خدا و بیان پذیرش بداهت علم حضوری به خداوند از سوی برخی، تلاش کردهایم بداهت علم حصولی به خداوند را از نگاه مرحوم علامه طباطبایی به اثبات برسانیم. که در صورت اثبات بداهت مذکور، واجب تعالی به عنوان بدیهی اولی و اولین مسئله فلسفی ثابت میشود. بنابرین هدف از تحقیق، اثبات بداهت علم حصولی به خدا از رهگذر تقریر علامه طباطبایی در برهان صدیقین است.
Considering the importance of knowing God in the rationality of religious beliefs, in proving the existence of God and based on one of the explanations of burhan al-siddiqin (the proof of the veracious), Allameh Tabatabai claims that the conceptual knowledge of the existence of God is self-evident. Therefore, by explaining this issue, it is necessary to emphasize the self-evidence of God's existence besides its innateness. Based on the principle of "the absolute necessary eternal reality", I have first tried to prove that this principle applies only to the Necessary Being. Then, by explaining the conceptual and propositional principles of the self-evidence of God's existence and stating that some experts have accepted the self-evident presential knowledge about the existence of God, I have tried to prove its self-evidence in the conceptual knowledge from the view point of the late Allameh Tabatabai. If the above-mentioned self-evidence is proved, the Necessary Being is proved to be a primary self-evident and the first philosophical issue. Therefore, the purpose of the paper is to prove the self-evidence of the conceptual knowledge about God through Allameh Tabatabai's explanation of the proof of the veracious.
خلاصه ماشینی:
مرحوم علامه طباطبایی مدعی است که اثبات وجود خدا در قلمرو علم حصولی بـرای انسـان بـدیهی بوده و این ادعای بداهت ، غیر از فطری بودن شناخت خداوند (که نتیجه برهان فطرت است ) خواهـد بـود.
ایشان با عنایت به تقریری از برهان صدیقین ، علم حصولی به واجب تعالی را بدیهی میدانـد یعنـی بـدون واسطه در ثبوت و با تکیه بر اصل «واقعیتی که اطلاق در وجود داشته و دارای ضرورت ازلی است »، اثبـات میکند واقعیت و حقیقتی که در هیچ صورت و حالتی باطل نمیشود و عدم را قبول نمیکند، همان واجب بالذات منشاء وجود در نشئه خلقت است .
با این وجود مرحوم استاد مطهری در تفسیر این عبارت علامه از رهگذر صدرائی وارد عمل شده است و با تکیه بر قواعد فلسفی همچون اصالت وجود و وحدت وجـود سـعی در توضـیح تقریـر علامـه دارد در حالی که علامه طباطبایی در تقریر خود به هیچ یک از اصول یـاد شـده تکیـه نکـرده اسـت و ذات واجـب الوجود را به عنوان اولین مسئله و بدیهی اولی ثابت میکند (مطهری، مجموعه آثار، ٦/ ٩٨٨).