چکیده:
از نظر عرفا کاملترین راه شناخت حقتعالی، معرفت شهودی است. این نوع معرفت نه از راه تفکّر نظری بلکه با مشاهدۀ حقایق و طیّ منازل و مقامات و ترک تعلّقات دنیوی و تهذیب نفس بهدست میآید. این راه اگرچه راهی دشوار و سخت و خاصّ برخی انسانهای مخلص است، امّا نسبت بهروش برهانی و عقلی نزدیکترین راه به هدف است. در این پژوهش برآنیم تا نظر مولانا را در مورد این مقوله به روش تحلیلی–توصیفی بیان داریم. برآیند تحقیق حاکی از آن است که مولوی نیز چون دیگر عرفا، قائل به مراتب در معرفت و شناخت است و شناخت شهودی را معتبرترین شناخت میداند که در آن سالک بدون هیچ واسطهای خدا را به شهود قلبی خود میشناسد. وی شناخت عقلی و سپس حسّی را در مراتب بعدی میداند و آنها را برای کسانیکه به شناخت مراتب بالاتر دسترسی ندارند، معتبر و مجاز میداند. از دیدگاه مولانا، ابزار و وسیلۀ معرفت شهودی، دل است. از نظر وی دلی که منظر و مظهر حضرت سبحان است، دل انسان کامل یا به تعبیری دل اولیا و انبیا است و توحید حقیقی، دیدار شهودی است و این نوع معرفت نسبت به خداشناسی که مبتنی بر استدلال و آفاق و انفس است، رجحان و برتری دارد
From mystics’ viewpoint, the most sophisticated path to know God is through intuitive cognition. Achieving this type of cognition is not conceivable through theoretical thoughts but through witnessing realities, passing phases and stages, leave mundane life and to nurture yourself. Even though this is an arduous path and belongs to pure individuals, it is the nearest feasible path from a rationalistic perspective. In the present study, we intend to express Molana’s view regarding this issue with an analytical-descriptive approach. The results show that Molavi similar to other mystics, recognizes phases and stages in cognition. He believes intuitive cognition is the most credible knowledge in which mystics -without any intermediaries- know God through their own heartfelt cognition. He considers heartfelt knowledge and then sensory knowledge in lower stages and recognizes their credibility for people who are not able to reach upper stages. In Molana’s mind, heart is considered as the instrument for intuitive cognition. He argues that a heart which reflects God Almighty belongs to the purest of mankind that is the prophets and their true disciples. True monotheism exists in intuitive insight and this type of knowledge of God is dependent on reasoning, inwardness and façade.
خلاصه ماشینی:
از دیدگاه مولانا توحید حقیقی، دیدار شهودی است و این نوع معرفت نسبت به خداشناسی که مبتنی بر استدلال و آفاق و انفس است، رجحان و برتری دارد؛ بنابراین مولانا به سبب برتری این راه، توجّه وافری به آن دارد و راه عقل را که اطمینانآور نیست، طرد میکند: بحث عقلی گر در و مرجـان بـود بحث جان اندر مقامی دیگر است آن دگـرباشـد که بحـث جان بود بـادۀ جـان را قـوامی دیگر است (مولوی،1385: 1/ 1501 -1502) از نظر جلالالدّین، دیدار و معرفت شهودی میسّر نگردد، جز آنکه آدمی وجود مجازی خود را چنان در ذات یگانۀ الهی محو و فانی کند که یکپارچه در نور حق مستغرق شود و این همان حیرت اندر حیرت و دیدار بیواسطۀ محبوب در عالم توحید است: واسطه، هرجا فزون شد، وصل جست از سبب دانی شود کم حیرتت واسطه کم، ذوق وصل، افزونتر است حیرت تو ره دهد در حضرتت (همان: 5/ 794-795) هدف از این نوشتار به روش تحلیلی و توصیفی، تبیین اعتبار و جایگاه معرفت شهودی نزد مولانا و گامی است برای پاسخ به سؤالاتی چون: ارزش و جایگاه شناخت شهودی در مثنوی مولوی چیست؟ آیا از دیدگاه مولانا شناخت شهودی بر شناخت عقلی ارجحیّت دارد؟ کدام دل شایستگی مقام تجلّی و خلیفهاللّهی را دارد؟ با توجّه به جایگاه معرفت شهودی نزد عرفا، آیا همگان توان طیّ طریق و شناخت خدا از این راه را دارند؟ 2-1- اهداف و ضرورت تحقیق از نظر عرفا بهترین و کاملترین راه شناخت حقتعالی، معرفت شهودی یا شناخت عرفانی است و در کتب عرفانی این نوع معرفت، مورد توجّه وافری قرار گرفته است؛ بنابراین برای آشنایی هر چه بیشتر با متون کلاسیک در سنّت عرفانی و ضرورت شناخت خداوند، مثنوی مولوی –بهعنوان یکی ازکتب ادب و عرفان فارسی– نقش بهسزایی در این امر دارد و میتواند راهگشای سالکان در کسب معرفت و رسیدن به حقیقت باشد.