چکیده:
سبک شناسی تکوینی در پی شناسایی خاستگاه فردی و اجتماعی سبک شخصی است.
چون درونمایه. هم یک ویژگی سبکی است و هم بر دیگر عناصر سبکساز تاثیر دارد» شناسایی
آن در فیلمنامه های تاریخی بیضایی» برای شناخت و تحلیل سبک شخصی موّثر است. در
پاسخ این سوال که فکر مسلط بر فیلمنامه های تاریخی بیضایی چیست و خاستگاه آن کدام
ست؟ باید گفت: درونمایة «زندگی» شامیران است»» اندیشة مسلط بر سطح فکری بیضایی
است که با موتیفهای ناتوانی یا مرگ پادشاه, تجاوز به عنف» آوارگی زن و کودک. قتل, کابوس»
بازگشت مردگان» نمایش آیینی شامیران و تداوم آشفتگی در یک زمینة تاریخی نابه سامان و
آشفتهء بیان میشود.
خاستگاه این اندیشهء ریشه در دو علّت دارد. علّت اوّل توجه بیضایی به ادبیّات شفاهی و
فرهنگ عامّه است چرا که بیضایی از نخستین پژوهندگان حوزة ادبیّات نمایشی و آیینهای
نمایشی ایران است. او واژة شامیران را از فرهنگ عامّه گرفته و در آثار پژوهشی خودء معادل
کائوس به کار برده است. علّت دوم» توجّه به تاریخ است؛ شکست ایران در برابر روسیة باعث
شد که ایرانیانء توجّه به تاریخ را به عنوان راهی برای نجات کشور و توسعة آن در نظر داشته
باشند و به این علّت. ترجمه. تالیف. بازنویسی و بازآفرینی تاریخ و تولید نمایشنامه ها و
رمانهای تاریخی گسترش یافت.این جریان بر بیضایی تاثیر گذاشت تا این که او در مطالعة
تاریخ با شکستهای ایران از دیرباز تاکنون آشنا شود و با بررسی مصائب مردم در آشفتگیها و
شکستها، گزارة «زندگی، شامیران است» در سطح فکری آثار تاریخی او تکوین یابد.
Genetic stylistics seeks to identify the individual and social origins of personal style. Since the theme is a stylistic feature and affects the other stylistic elements, too, identifying it in Beizaee’s historical screenplays is effective for recognizing and analyzing personal style. In answer to this question, “what is the dominant thought in Beizaee’s historical screenplays and what is its origin?”, it can be said that the theme: “life is Shamiran”, is the dominant idea of Beizaee’s intellectual level and is expressed by motifs as disability or death of king, rape, homelessness of woman and child, murder, nightmare, return of the dead, ritual display of Shamiran and the persistence of turmoil in a chaotic and disorganized historical context.
The origin of this idea is rooted in two reasons. The first is Beizaee’s attention to oral literature and folklore, since Beizaee is one of the first scholars in the field of dramatic literature and dramatic rituals of Iran. He took the word Shamiran from folklor and used it as the equivalent of Chaos in his researches. The second reason is attention to history. Iran’s defeat against Russia led Iranian to consider history as a way to save and develop the country and for this reason, translation, compilation, rewriting and recreation of history and production of historical dramas and novels are expanded. This affected Beizaee on the way that he became acquainted with the failures of Iran in the study of history from ancient times to the present and by examining the sufferings of the people in turmoil and failures, the statement “life is Shamiran” was generated in the intellectual level of his historical works.
خلاصه ماشینی:
در پاسخ اين سؤال که فکر مسلط بر فيلمنامه هاي تاريخي بيضايي چيست و خاستگاه آن کدام است ؟ بايد گفت : درونمايۀ «زندگي، شاميران است »، انديشۀ مسلّط بر سطح فکري بيضايي است که با موتيفهاي ناتواني يا مرگ پادشاه ، تجاوز به عنف ، آوارگي زن و کودک، قتل ، کابوس ، بازگشت مردگان ، نمايش آييني شاميران و تداوم آشفتگي در يک زمينۀ تاريخي نابه سامان و آشفته ، بيان ميشود.
اين جريان بر بيضايي تأثير گذاشت تا اين که او در مطالعۀ تاريخ با شکستهاي ايران از ديرباز تاکنون آشنا شود و با بررسي مصائب مردم در آشفتگيها و شکستها، گزارة «زندگي، شاميران است » در سطح فکري آثار تاريخي او تکوين يابد.
١-١-بيان مسأله اين پژوهش به شيوة توصيفي- تحليلي مبتني بر سبک شناسي تکويني تلاش ميکند؛ به اين مسألۀ اساسي پاسخ دهد که فکر مسلط بر فيلمنامه هاي تاريخي بيضايي چيست ؟ و چرا چنين فکري در سطح انديشگاني او ايجاد شده است ؟ روشن است که تحوّلات سياسي - اجتماعي باعث هيجانات عاطفي و رواني جديدي ميشود؛ ويژگيهاي فکري نيز بر اثر اين تحوّلات دگرگون ميشود؛ بنابراين توجّه به جريانهاي عمدة فرهنگي و اجتماعي به عنوان علّت مؤّثر در پيدايش سطح انديشگاني نويسنده و اثر، اهمّيّت دارد؛ پس ميتوان با پژوهش در جريانهاي عمدة فرهنگي و اجتماعي به خاستگاه اجتماعي فکر مسلط بر فيلمنامه هاي بيضايي دست يافت .