چکیده:
فانتزی آگاهیگر یا هشدار دهنده از گونه فانتزیهایی است که اساسیترین مشکلات جامعة بشری را در قالبی تخیّلی ارائه میکند. این گونه از فانتزی دربارۀ یکی از مهمّترین جنبههای وجودی کودک، یعنی هویّت، شناخت خود و دیگری در لابهلای روایت داستانی اطلاعرسانی میکند. ما در این مقاله که به شیوۀ توصیفی _تحلیلی فراهم آمده است، شیوههای هویّتیابی، تفکّر انتقادی و شناخت را در داستانهای فانتزی کودکان بررسی کردهایم. ما اساس کار خود را کتاب «کودکان به قضّه نیاز دارند» از برونو بتلهایم قرار دادهایم تا به درکی بهتر از ذهنیّت و ساختار ذهنی داستان کودک و نوجوان نائل آییم. بررسی ما نشان داد اغلب داستانهای فانتزی بررسی شده، به حفظ محیط زیست، نوعدوستی و هویّتیابی و بازی به مثابه تفکّر تاکید دارند. نویسندگان این آثار به گونهای غیرمستقیم مشکلات و مصائب شخصیّتهای داستانی را برای مخاطبانش برمیشمارند و بدون آنکه روایتی آموزگارمآبانه داشته باشند توصیههای خود را در قالب داستانی فانتزی به مخاطبان میرسانند. از سویی دیگر مهمّترین نوع تفکّر در داستانهای فانتزی تفکّر تصویری است. مهمّترین بازدهی این نوع تفکّر، خلاقیّت است که پدیدهای مهمّ و مغتنم در رشد و تحّول خلاق کودک است و باید جایگاه ویژهای برای آن در زندگی کودک قائل شد.
خلاصه ماشینی:
بررسی نقش فانتزیهای آگاهیگر در هویّتیابی و تفکّر انتقادی کودکان (با تأکید بر اندیشههای برونو بتلهایم) سیّده فهیمه میرقیّومنیا 1 ، بیژن ظهیریناو* 2 و محمّدرضا شادمنامن 3 چکیده فانتزی آگاهیگر یا هشدار دهنده از گونه فانتزیهایی است که اساسیترین مشکلات جامعة بشری را در قالبی تخیّلی ارائه میکند.
این گونه از فانتزی دربارۀ یکی از مهمّترین جنبههای وجودی کودک، یعنی هویّت، شناخت خود و دیگری در لابهلای روایت داستانی اطلاعرسانی میکند.
تاريخ وصول: 08/12/1398 تاريخ پذيرش: 09/04/1399 مقدّمه اگر چه در کتب مختلف بررسی ادبیّات کودک، تعاریف متفاوتی از فانتزی ارائه شده است، امّا میتوان گفت که محمّدی و روزبهانی به وجوه مشترکی از این تعاریف اشاره کردهاند: «در واقع فانتزی گونهای از ادبیّات است که تعاریف متعدّدی را در بر میگیرد.
در داستانهای کودک، این نشانه، برجستگی ویژهای دارد؛ زیرا کودکی از دید رمانتیکها همچون بهشت بوده است، در حالی که بزرگ سالی برابر با از دست دادن بهشت و تصوّر کودک همچون موجودی معصوم مدّتها پس از این که رمانتیسیزم از روند اصلی ادبیّات فراموش شده است، همچنان بر داستان کودکان تاثیر دارد.
» (شمس، 1386: 23) در این بخش از داستان میبینیم که تخیّل با استفاده از اساسی ترین فرآیند خود – خلاقیّت و آفرینندگی – تأثیری سازنده بر روی ذهن کودک داشته و او را در مقابل فراز و نشیبها و چالشهای زندگی به آرامش میرساند و به نوعی فشار های بیرونی و درونی او را متعادل میکند.